20سه قالب دارد:
- اسلام در قالب كلمات، «قرآن» است.
- اسلام در قالب انسان، «امام» است.
- اسلام در قالب عمل، «حج» است.
هر چه اين سفر تكرار شود و هرچه فكر كنيم، به مطلب و نكته تازهاى مىرسيم.
كعبه يك پرچم است كه بايد زير آن جمع شويم و سرود توحيد سردهيم، هم قيامت را ياد كنيم، هم تاريخ را.
نگاه به صحنههاى مكّه، قرآن را براى ما تفسير مىكند. مگر قرآن نفرموده كه ما حق را پيروز مىكنيم؟ كجايند ابوجهلهايى كه تصميم گرفتند رسول خدا(صلىاللّٰه عليه و آله و سلم) را كه به تنهائى مشغول نماز بود با زدن سنگ - در حال سجده - به مغز مباركش شهيد نمايند.
در حج، نظم عجيبى به چشم مىخورد: در مدار معين، در تعداد معين، در وقت معين، در جهت معين، با هدف معين.
حج با تاريخ قمرى است، تا گاهى انجام آن در زمستان باشد و گاهى در تابستان، تا حاجى از سرما و گرما باكى نداشته باشد.
حج، مصداق آيه «فَفِرُّوا إِلَى اللّٰهِ » است، كه:
«به سوى خداوند كوچ كنيد»!
در نماز چند «لحظه» از مادّيات جدا مىشويم،
در روزه چند «ساعت».
و در حج چند «شبانه روز» بايد در حال احرام باشيم.
حج مصداق آيه «إِنِّي ذٰاهِبٌ إِلىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ » است؛ «يعنى من به سوى