76داشتيم كه در آن خانه برويم و گرد اين شمعها پروانهوار بچرخيم و از فروغ اين مشعلهاى خورشيدسانِ هدايت، بهرهمند شويم.
«زيارت»، قرار گرفتن در اين مدار، و چرخيدن بر گِرد اين محور، و آموختن از اين مكتب و سيراب شدن از اين «زمزم» است.
حقّ شهداى آلمحمد9
تلاشى كه از نظر فرهنگى و اجتماعى، از سوى امامان شيعه انجام مىگرفت، يكى همسوق دادن امت به سوى پيشوايان حق و فرهنگ تشيع و خط اهلبيت بود. تا با يادشان، با احياى نام و خاطره و فكر و تعاليمشان، راه، نمايانتر و هدف، روشنتر و راهنما آشكارتر گردد تا مردم گرفتار سرگردانى و حيرت و بلا تكليفى نگردند و از اين طريق، گامهايى در مسير تربيت و سازندگىهاى فردى برداشته شود. از جهت سياسى و اجتماعى هم با مطرح بودن خطّ اولياى دين و فرهنگ ائمه، انحرافات، كمتر و هدايتها بيشتر شود. به ويژه، روى آوردن به راهِ «شهداى آلمحمد»، و گراميداشت آنان و تجليل از فداكارىهايشان و احياى نامشان و زيارت تربتشان و الهام گرفتن از خاك مزارشان و خونِ پاكشان اين مهم را بيشتر تأمين مىكرد - و مىكند - .
امامان نهتنها در سخن، كه در عمل هم احياگران بزرگ اين خطّ و فرهنگ بودند و از شهداى عترت رسول، كه كشتۀ راه حق و دين و نجات مردم بودند، تجليلِ قولى و عملى مىكردند.
اين، حقّ هر شهيد بر جامعه است. و شهداى آلمحمد، بهويژه ائمۀ شهيد شيعه، بيش از ديگران، بر گردن امت پيامبر، حق دارند، چرا كه حياتشان را در راه صلاح و اصلاح همين امت، نهادند و به شهادت رسيدند، تا دين را زنده نگهدارند، هرچند با مرگ سرخ و سبز خويش!.
احياى دين، زخونِ شهيدان است