70بىنصيب نبود و از خصائص او داشتن روح تعبد و ولاى اهلبيت، همراه با فلسفه و عرفان بود. از زيارت كردن ايشان هم قبلاً ياد شد.
اينك اين نمونه را هم اضافه مىكنيم:
«...در تابستانها، از قديمالأيام، رسمشان اين بود كه به زيارت حضرتثامنالأئمّه7 مشرف مىشدند و دوران تابستان را آنجا مىماندند و ارض اقدس را بر ساير جاها مقدم مىداشتند، مگر در صورتِمحذور.
در ارض اقدس، هرشب به حرم مطهر مشرف مىشدند و حالت التماس و تضرّع داشتند. هرچه از ايشان تقاضا مىشد كه در خارج از مشهد، چون «طرقبه» و «جا غَرق»، سكونت خود را به علت مناسب بودن آب و هوا قرار دهند؛ و گهگاهى براى زيارت مشرف گردند، ابداً قبول نمىكردند و مىفرمودند: «ما از پناه امام هشتم، جاى ديگر نمىرويم». 1
در پاى كوى تو سرِ ما مىتوان بريد
نتوان بريدن از سر كوى تو، پاى ماراستى!.. به هدف و با انگيزۀ زيارت، به مشهد و مدينه و مكه و دمشق رفتن كجا، و براى تفريح و تجارت و گشتن و گذراندن تعطيلاتِ نوروز و تابستان و... در حاشيه، به زيارت هم! رفتن كجا؟.. ببين تفاوتِ ره از كجاست تا به كجا؟..
4. ميرزاى شيرازى
در شيوۀ بزرگان عارف و صاحبدل، «زيارت»، گفتگو با حجّت خداوند، در كنار مرقد اوست، آنچه مهم است، پيوند قلبى و ارتباط درونى است. نه فقط عبادتها را خواندن و گذشتن، بلكه با عنايت و توجه به مضمون، درونمايۀ زيارتنامهها را هم با زبانِحال و هم با زبان قال، بيان كردن و آشكار نمودن. حتى اگرچه كتابى با خود نبريم.
عالمان برجسته، هم در اثر مداومت بر زيارت، هم با انگيزۀ همدلى با مفاهيم متون