57از موارد فراوان، به چند نمونه اشاره مىشود:
در زيارت على(ع) مىگوييم:
خدايا! بنده و زائر تو، با زيارت قبر برادر پيامبرت، به تو تقرّب مىجويد.
«اللهم عبدك و زائرك، متقربٌ إِليك بزيارة قبر أَخى رسولك». 1
و در زيارت موسى بن جعفر(ع) مىخوانيم:
«متقرباً بزيارتك إِلىَ الله تعالى». 2
و در زيارت ائمۀ معصومين، خطاب به آنان مىگوييم:
«متقربٌ بكم إِلَيه». 3
زيارت امام، وسيلۀ نزديك شدن به خداوند است و آراسته شدن به اوصاف و اخلاقيات معصومين، آراستگى به اوصاف الهى است و در همين قرب به خدا، كمال وجودى انسان نهفته است.
ابوسعيد ابوالخير، از شيخ الرئيس بوعلى سينا، نابغۀ دوران، دربارۀ تشرف به زيارت، پرسشى مىكند. ايشان در پاسخ مىگويند: «در اين هنگام (هنگام تشرف به زيارت) اذهان، صفاى زيادترى پيدا كرده، خاطرهها با تمركز شديدترى جلوه نموده و باعث نزديكى به خداوند مىگردد». 4
زائر، حتى اين قرب را «احساس» هم مىكند و درخواست دارد كه استمرار يابد و قطع نشود.جلوهاى از فيضها را در خويش مىيابد و احساس «تصعيد وجودى» مىكند، خود را به خدا نزديكتر مىيابد، دلش شكستهتر مىشود، با فطرتِ خداآشناى خود، صميمىتر و درگوشىتر به نجوا مىپردازد، و تصميم بر توبهها و انابهها، از رهگذر همين توجهها و تقربها پديد مىآيد.