35و فيض بردن از «كوثر» اين پاكان است.
در هر حال، پيامبر و ائمه و صالحان و صديقان، بندگان مقرّب درگاه خدايند و براى تقربجويى بايد با مقرّبين، انس و آشنايى داشت و خود را در زمرۀ آنان قرار داد تا نمى از يمِ رحمت خدا به «زائر» هم برسد. بايد با خضر، همراه و همسفر شد تا به معرفت و فضيلت رسيد و آب حيات را چشيد.
زيارت، گاهى در اين تقرّبجويى و سنخيّتيابى است.
مرحوم نراقى مىنويسد:
«نفوس نيرومند قدسى، به خصوص انبيا و ائمه، پس از آزادى از قفس تن و صعود به عالم تجرّد، در نهايت احاطه و استيلا بر امور جهانند. امور جهان نزد آنان آشكار است و قدرت تأثيرگذارى در مواد عالم را دارند و هركس كه به زيارتشان برود، از آن آگاه و بر آن شاهدند و اطلاع كامل از زائران مرقدشان و از درخواستها و توسلها و تضرعها و شفاعت طلبىهاى شان دارند. پس نسيم لطف اين اولياء بر زائران مىوزد و رشحاتى از فروغ آنان بر زائرين مىتابد و در رفع نياز و برآورده شدن حاجتها و رسيدن به مقصودشان و بخشش گناهانشان و رفع گرفتارىهاى شان، در پيشگاه خداوند شفاعت مىكنند. اين است رمز اين همه تأكيد در زيارت پيامبر و ائمه، علاوه بر اين كه در اين زيارتها، اجابتِ دعوتِ ائمه و پيوند با آنان و خشنود كردنشان و تجديد عهد با «ولايت»شان و احياى امرشان و بالا بردن و اعتلاى سخنشان و نابودى و ذلتِ دشمنانشان نهفته است... و همۀ اينها اجرى بزرگ و پاداشى فراوان دارد...». 1
با اين حساب، زائر، مهمان مائدۀ معنوى اولياى خداست و با زيارت، شايستگى و موقعيت آن را مىيابد كه مورد توجه و عنايت قرار بگيرد. هم از سوى خدا، و هم از سوى معصومين بزرگوار. اين وادى دلدادگى، قصه و تاريخى ديرين دارد و با حرف و حديث و شبهه و ممانعت از شور نمىافتد.
بيستون كعبۀ عشاق جهان است هنوز
آتش عشق جهان خفته در آن است هنوزسالها از غم جان كندن فرهاد گذشتعشق و جانبازى او ورد زبان است هنوز