295ابراز برائت و بيزارى از كافران و جائران و پيروان باطل و مخالفان حق، هم در «لفظ» و هم در عمل و موضعگيرى اجتماعى، جزء وظايف دينى و تعهّدات مكتبى است.
حضرتابراهيم7 از مشركان زمان خود، تبرّى مىجويد. 1
پيامبر از سوى خداوند دستور مىشنود كه از مظاهر شرك، برائت جويد. 2
خداوند، از مشركين تبرّى مىجويد. 3 رسولخدا از عمل كفار، ابراز تنفر مىكند. 4 نوح، از جرمهاى قوم خود اظهار برائت مىكند. 5 و... هود، از عمل مشركانۀ قوم عاد، تبرّى مىجويد. 6
على(ع)، به دستور پيامبر و امر خداوند، سورۀ برائت را در مراسم حج، براى همه مىخواند تا برائت خدا و رسول از مشركان، به گوش همه برسد.
تاريخ اسلام و مبارزات شيعه، سراسر آكنده است از برائتهاى لفظى و عملى از جنايتكاران و غاصبان حق و پيروانِ باطل. بهعنوانِ مثال، در دورۀ امويان و اوج خفقان خلفا و امراى جائر بنىاميه و بنىمروان، تباهى و سيهدلى را به آنجا رساندند كه على بن ابىطالب(ع) را سبّ و لعن مىكردند و دشنام به آن حضرت و سبّ وى، امرى رايج شده بود. مردانى مبارز و آگاه، با فرياد عليه اين بدعت و ستم، اعتراض و اعلام برائت مىكردند. از جمله «يحيى بن امطويل»، از اصحاب امامسجاد(ع) در كُناسه (موضعى خارج از شهر كوفه) مىايستاد، و با صداى رسا، همفكران و حقپرستان را مورد خطاب قرار مىداد كه: «يا معشر اولياء الله! انّا بُرَءَاءُ ممّا تسمعون»... ما از آن چه مىشنويد (يعنى سبّ و لعنِ على(ع)) بيزار و متنفريم، هركس به على(ع) دشنام دهد، لعنت خدا بر او