293نمونهاىديگر، از زيارت اميرالمؤمنين كهامام صادق به يونس بن ظبيان تعليم كرد:
«...خدا لعنت كند آن كس را كه تو را كشت، و آن كه را در پى كشتن تو بود و آن كه با تو مخالفت كرد، و آن كه بر تو دروغ بست و بر تو ستم نمود. لعنت خدا برآن كه حق تو را غصب كرد و بر آن كه اين خبر به او رسيد و به آن رضا داد... من از آنان به سوى خدا بيزارى مىجويم. خدا لعنت كند امتى را كه با تو مخالفت نمود و ولايت تو را انكار كرد و بر ضدّ تو بسيج شد و تو را كشت و خوار نمود و دشمنى كرد... خدايا! با همۀ لعنتهاى خويش، كشندگان پيامبرانت و اوصياى آنان را لعنت كن و سوزش آتش خود را به آنان بچشان، خدايا جِبتها (قدرتهاى ضد الهى)، طاغوتها، فرعونها، لات و عُزّى و هر قدرتى را كه در مقابل تو به آن دعوت مىشود، و هر نوآور بدعتگذار و مفترى را لعنت كن. خدايا، آنان و پيروان و هواداران و علاقمندان و هبستگان و ياران آنان را فراوان لعنت كن...». 1
در مورد «لعن»، به همين چند فراز بسنده مىكنيم، كه اندكى از بسيار بود و شما خود مىتوانيد در زيارتنامهها دقت كنيد.
اين برائت و بيزارى كه در قالب «لعن» بروز مىكند، با اين زشتىها، فسادها، تحريفها، ستمها، گردنكشىها، صفآرايى در مقابل جناح حق، نپذيرفتن طاعت ائمه و مخالفت با اين رهبران الهى آميخته است. لعن آنان، طرد نمايندگان اين خطّ در هميشه و همهجاى تاريخ است.
آن كه آنان را به اين خاطر لعن مىكند، طبعاً بايد فكر و عمل خود، از اينگونه كجىها و فسادها پاك باشد. نفى موضع امويان و عباسيان در دشمنى با ائمه و راه درست آنان، رفض موضع عملى و فكرى پيروان آنان در طول تاريخ است.
مىبينيم كه حتى لعن بر دشمنان ائمه و مخالفان راه خدا و سنت رسول هم، براى پيروان راستين حق و طرفداران اهلبيت عصمت: سازنده و خطدهنده است.
3. ولايت و برائت
موضوع ديگرى كه در زيارتنامهها، بهطور گسترده و مكرّر به چشم مىخورد،