254بعث هستند و مهر على(ع) و ولاى اهلبيت را در دل دارند، با عالمان دين درد دل مىكنند و مشكلاتشان را براى آنان بازگو مىكنند.
از سوى ديگر، زائران هم با رنج و محروميت آنان آشنا مىشوند و اظهار همدردى مىكنند و گاهى هم اگر از دستشان كارى برآيد، دريغ نمىكنند.
در اين كاروانها، از همۀ مليتها شركت دارند. افغانى، هندى، ايرانى، عراقى، تبّتى، پاكستانى، طلبه و غيرطلبه، همه با هم و همراه هماند. انسجام و وحدتشان، نوعى «تبليغ عملى» است.
ساكنان منطقۀ مسير راهپيمايى، به استقبال مىآيند، گروهها را به مهمانى دعوت مىكنند و از صميم قلب و عاشقانه از اين «راهيان كربلا» پذيرايى به عمل مىآورند.
بهخصوص راه كنار شط، كه پر پيچ و خم است، از تسلط كامل نيروهاى حكومتى بيرون است. راه، مشكل و ناهموار و خاكى است، منطقه، محروم و مستضعف است و به اين مسير، رسيدگىهاى عمرانى نمىشود.
دستهها و كاروانهاى شركت كننده، از مناطق مختلف مىآيند. بعضى از اين «موكب»ها، سابقهاى طولانى و آداب و رسومى خاص و ديرينه دارند. شايد برخى از اين دستجات، مانند هيأتِ «طويريج»، نزديك به سيصد سال سابقه داشته باشد. 1
اين مراسم و زيارت پيادۀ كربلا، چنان با دل و جان و فرهنگ و عقيدۀ مردم عجين شده است كه نمىتوانند از آن دست بردارند. اگر نروند، احساس گناه مىكنند. هرچند رژيم بعث عراق، براى اين حركتها محدوديتهايى ايجاد مىكند، ولى جلوى اصل قضيه را نمىتواند بگيرد و هرگاه فشار وارد مىكند و سختگيرى نشان مىدهد، با عكسالعمل مردم، در نجف و كربلا مواجه مىشود.
در هر صورت، اين برنامهها، زمينۀ مساعدى براى حركت بر ضدّ نظام بعثى حاكم بر عراق است. مردم، با الهامى كه از سيدالشهداء مىگيرند، موضع خود را عليه «يزيد»ها و «هارون»ها و «حجاج»ها و «متوكل»هاى عصر، كه بر ملت مظلوم عراق مسلطاند، بروز