159مورد استفاده قرار مىگرفت و هم براى شورش عليه حكومت و نوعى سرپيچى و اعلام مخالفت و حدّاقل مبارزهاى منفى.
در سال 199هجرى، در ايام خلافتِ مأمون عباسى، «محمد بن داود بن عيسى» به عنوانِ اميرالحاج با مردم حج گزارد. در آن ايام، «ابوالسرايا» بر ضدّ حكومت قيام كرده بود و قصد استيلاء بر مكه و تصرف مكه و مدينه را داشت. ابن الافطس علوى را (حسين بن حسن بن على بن على بن الحسين بن على:) كه از اولاد امامسجاد(ع) بود، به مكه فرستاد تا ضمن تصرّف آنجا، حج را هم براى مردم اقامه كند.
والى شهر، ابتدا عدّهاى را براى مقابله با او بسيج و مهيا كرد و خود، بيرون رفت و براى انجام امور حج، پسرش محمد را منصوب كرد... خلاصه آنكه اعمال حجّ مردم بدون سرپرست و جسته و گريخته انجام گرفت و نيروهاى «ابنافطس» بر مواضعى استيلا يافته بودند و نيروهاى حكومتى، شهر و عرفه و منا را تخليه كرده بودند و امامجماعت هم گريخته بود و باقيماندۀ اعمال، با رياستِ «ابنافطس» انجام شد. 1
به نقل ديگر: ابنافطس، در مدينه خروج كرد و ابتدا مردم را به بيعت با «ابنطباطبا» دعوت نمود و پس از مرگ او، مردم را به خود و امامت خود دعوت كرد و به مكه رفت و در منا، در حالى كه اميرالحاج مردم داود بن عيسى بود، داود فرار كرد و مردم به «مزدلفه» رفتند و او خود را به مزدلفه رساند و امور حج و نماز مردم را بهدست گرفت و پس از عيد قربان، به مكه رفت. 2
در سال 202هجرى هم «ابراهيم بن موسى بن جعفر»، بهعنوانِ اولين علوى از اولاد ابىطالب در تاريخ اسلام، بدون اينكه از سوى كسى ولايت و مأموريت يافته باشد، خود، با يك حركت خشن نظامى، بر اين سمت استيلا يافت و بر مردم حج گزارد و در مسجدالحرام، جمع زيادى را كشتار نمود. 3
در سال 251هجرى، «اسماعيل بن يوسف علوى» در مكه خروج كرد و بهدنبال