66داشت، امامتى كه خدا قرار مىدهد براى اين است دلها به سوى آن متوجه شود و پس از توجه دل، عقيدۀ انسان و عمل و اخلاقش در سايه رهبرى امام بر حق مستقيم گردد، تا در نتيجه، جهان پر از عدل و داد شود و بساط بيدادگرى و ظلم و خيانت برچيده شود.
قرار دادن بيت به صورت مثابه، نيز بر طبق كشش نفسانى انسان به محل امن و عدل مىباشد.
نفسى كه طبيعتاً جوياى واقعيت است، اين جويايى مانند امام جويى است و توجه به چنين خانهاى كه فطرت حق جويى و عدل را بيدار سازد، از كششها و خواستههاى درونى آدمى و به سود وى مىباشد.
همانطور كه مردمى به سوى شهوات و برترى جويى و محيط مناسب به آن مىگرايند، مردمى هم تحت رهبرى فطرت و تربيت پيامبران مىكوشند تاارزشهاى انسان رابالا ببرند وقوى گردانند وخودرابه محيط خير و حق رسانند.
پس اينگونه انگيزۀ تعالى جويى و برترى خواهى، از خواستههاى فطرت بلكه يگانه خواسته و جاذبۀ بشرى است و خواستهها و انگيزههاى ديگر از ريشههاى نفسى و حيوانى برمىآيد.
«لِلنّٰاسِ » در آيه گويا اشاره به همان جهت انسانيت