21حق تعالى از براى من اختيار كند آن خانهاى را كه اكنون تو در آنجا مقيمى. در دلم جراحتى است چركآورنده و در سينهام اندوهى است از جا به درآورنده، چه بسيار زود جدايى افتاد ميان ما و به نزد خدا شكايت مىكنم از حال خود. چه ظلمها رواداشتند امّت در حق او، پس، از او بپرس حالش را كه چه بسيار غمها در سينۀ او به روى هم نشسته بود و به كسى اظهار نمىكرد و به زودى همه را به تو خواهد گفت و خدا از براى او حكم خواهد كرد كه او بهترين حكمكنندگان است. پس خداى مىبيند و مىداند كه دختر تو را پنهان دفن مىكنم از ترس دشمنان او، پس صلوات و رحمت و بركات خدا بر او و بر تو باد.» 1
چه شبهايى كه پس از فريادهاى مظلومانۀ على، فرياد غمانگيز شيعيان برمىخيزد. اما زمانى كه در نتيجۀ ديدگاه ظالمانۀ اعراب به مقام زن خود را در پشت درهاى بستۀ بقيع مىيابى، وجودت سراسر اندوه مىشود، اندوهى به وسعت خاك بيكرانش.
اكنون از پشت پنجرهاى كه رو به بقيع گشوده مىشود، دست را از قيد تن رها مىسازى و به زيارت قبور معصومين مىپردازى.
و تمام اين مدت در اين اميد به سر مىبرى كه روزى