27مقام و موقعيّت چنين روزى را بايد آنگونه در نظر گرفت كه فرمانروايان آلبويه آن را به عنوان روز حزن و اندوه و گريستن انتخاب كردند و مردم را به ماتمگيرى و سوگوارى تشويق مىنمودند.
با توجه به اين حقيقت چرا نبايد شيعيان در سايۀ استمرار اين شعائر، نيرومند نشده باشند در حالىكه در اجراى شعائر مزبور، فرمانروايان نيز دست آنها را به نشانۀ تأييد مىگرفتند؟! اين دو روز (غدير و عاشورا) دو مظهر شيعى بوده است؛ به همين جهت زمامداران شيعى آن دو را تأييد مىنمودند و زعماى اهلسنت با آندو مخالفت مىورزيدند و «دو روز ديگرى» را مقرر كردند و خواستند - با مقرر كردن آن دو روز - با شيعيان روياروى گردند.
حق اين بود و هست كه اهلسنت با شيعه دربارۀ روز غدير و عاشورا به مخالفت بر نمىخاستند؛ چنانكه سزا نبود شيعه راجع به آن دو روزى كه اهلسنت يكى را روز شادمانى و ديگرى را روز عزا اعلام كردند با آنها دم از مخالفت زنند (بلكه سزاست بر سر اينگونه مسائل به توافق برسند) چنانكه مىبينيم هم اكنون اهلسنت در بسيارى از مظاهر حزن و سوگوارى در روز عاشورا با شيعيان - پس از آنكه اين رويارويى نكوهيده را كه ناشى از تعصب كوركورانه است فراموش كردند - هم آواز شده و خود را در غم مصيبت آنان با اجراى مراسم عزا، شريك و سهيم اعلام مىكنند.