21سعادت،مقاماتالعليه و دهها كتاب اخلاقىِ ديگر نوشته شده است،در دينى كه طلب علم را بر هر مسلمان واجب كرده است،مسلّماً بايد اين استطاعت،پيش از بلوغ فراهم گردد،و يا لااقل به تدريج در مدتى نه بسيار طولانى،آماده شود.اما متأسفانه بسيارى از برادران مسلمان بدين دو امر مهم توجه ندارند.زائران خانۀ خدا بطور معمول هنگامى استطاعت مالى پيدا مىكنند كه بيش از نيمى از عمر طبيعى را پشت سر گذاردهاند؛يعنى در سنين بالاتر از چهل سالگى.در چنين وقتى به فكر ياد گرفتن احكام حج مىافتند،آن هم در روزهاى معيّن و در ساعتهاى معدود.
مىدانيم در چنين دوره از زندگى،تعليم گرفتن دشوار است و آنچه روحانيان گروههاى حج از حاجيان مىخواهند تقريباً محال.دشوارىِ كار،تنها در آموختن واجبات حج،يعنى همان اعمال و گفتار ساده نيست.بسيارى از برادران و خواهران مىخواهند حمد و سوره و اعمال نماز واجب را هم در همان مجالس ياد گيرند،مثل اينكه نماز هنگام بيرون شدن براى حج،بر آنها واجب شده است.خوب،به قول معروف «از هر جاى ضرر برگرديم منفعت است» ،اما چگونه برگرديم؟ به تجربه دانسته شده است چون سنين عمر از پانزده گذشت و تار آواهاى گلو ستبر شد،ديگر محال است بتوان حرفها را مانند عرب زبانان درست ادا كرد و چقدر آن روحانى محترم رنج مىبَرَد كه مىخواهد به پيرمردى هفتاد ساله از منطقهاى دورافتاده تعليم دهد،تا «ان الهمت و النهمة » نگويد و