41انديشهام ياراى به تصوير كشيدن آن لحظات را دارد؟ آن لحظات!! لحظهاى كه على عليه السلام پا به جلو مىگذارد و با نهايت ادب و خضوع از مولاى خود اجازه مىخواهد تا به نبرد مخوفترين و جنگآورترين مرد عرب برود.
پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام نگاه مىكند! آه از آن نگاه! آه از آن لحظه! على مؤدب و متواضع در مقابلش ايستاده! پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه نمىدهد! دشمن نعره مىكشد و رجز مىخواند. سپاه كفر هلهله مىكند. ترس و هراس بر سپاه اسلام چيره شده، فقط على عليه السلام است كه دوباره و شايد سه باره قدم جلو مىگذارد و اجازه نبرد مىخواهد. سرانجام رسول خدا صلى الله عليه و آله اجازه مىدهد! چه كسى مىتواند حالت آن دو را مجسم كند؟! چه كسى مىتواند عظمت عشق، ايمان و فداكارى را تصور كند؟! از ذهنم خطور مىكند كه شايد كسانى باشند كه بتوانند دربارۀ شجاعت على عليه السلام قلم فرسايى بكنند، ولى در مورد محمد صلى الله عليه و آله چه؟! على عليه السلام فقط جانش را در طبق اخلاص گذاشت و تقديم مولايش كرد. ولى محمد صلى الله عليه و آله على را در طبق اخلاص گذاشت و تقديم ايمان و اسلام كرد. چه كسى و با چه زبانى مىتواند ميزان علاقه محمد صلى الله عليه و آله به على عليه السلام را بيان كند؟ محمد صلى الله عليه و آله آن روز، براى اسلام، حتى علىاش را هم به قربانگاه فرستاد! همان كسى را كه درجه علاقه و عشقش به او صد بار بيشتر از علاقه و عشق ابراهيم به اسماعيل و يعقوب به يوسف بود. همان كسى كه پيامبر اسلام فرموده: ذكر نامش عبادت است، نگاه به چهرهاش عبادت است و به يادش بودن هم عبادت!.
* * *
حالا اين همان على است كه قدم جلو مىگذارد و رسول خدا صلى الله عليه و آله به