16و زيستن در جوار عبدالمطّلب و تجلّى نشانههاى نبوّت در سيماى مباركش در رهگذر زندگى و سفرهاى شام تا ازدواج با بزرگ بانوى اسلام، حضرت خديجه و آنگاه كه در غار حِرا به نداى روح بخش: اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ 1مخاطب گرديد و سپس آهنگ يٰا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ 2 وى را به قيام للّٰهو انذار خلق فرا خواند و پيامبر با مسؤوليتهاى سنگين نبوت، رنج و محروميت و طعن و ملامت و آزار دشمنان را به جان خريد و از خار و خاكستر استقبال كرد و در شعب ابوطالب تبعيد شد و شكنجۀ يارانش را شاهد بود و بالأخره تحت فشار سيزده سالۀ گردنكشان و بتپرستان قريش، مكه را ترك كرد و راهىِ يثرب گرديد و در اين هجرت، رايت اسلام را برافراشت و از شهرى به شهرى و ديارى به ديارى، به دوش كشيد تا نظام توحيدى را در مدينةالرسول پىافكند و حكومت دينى را مستقر ساخت و صولت سركشان عرب را با جهاد و دفاع و غزوات پياپى در هم شكست و مكه را فتح كرد و لوث بتها را از دامن بيتاللّٰه زدود و با تعليم و تربيت و حكمت و موعظه، بنيان بزرگترين آيين آسمانى را مستحكم ساخت تا آخرين روزهاى زندگى، كه امت را به حفظ امانت الهى و كتاب و عترت توصيه كرد و چشم از جهان فرو بست، در حالىكه غم امّت و نگرانى آينده و بيم توطئهها، حضرتش را مىآزرد و نيز انبوه حوادثى كه از آن پس در زندگى اهلبيت و عملكرد امّت در سايه روشن تاريخ پرماجراى اسلام رخ داد. يادآورى اين فرازهاى تاريخى براى رسالتداران اسلام درسآموز است.