36مىگويد: از حجاج شنيده است كه سكونت در خانههاى نزديك مسجدالحرام آنان را از ديدن خوابهاى آشفته بدور مىكند، و او بسيارى را ديده است كه در نيمه شب از رختخواب خود برخاسته و در حال دويدن به سوى مسجدالحرام روانند، اينان بلافاصله طواف گرد خانۀ كعبه را نموده و سپس حجرالاسود را مىبوسند و نماز كوتاهى بجاى آورده و كمى از آب زمزم هم مىنوشند و آنگاه به رختخواب خود رفته و تا صبح در آرامش مىخوابند.
و هرگاه شخصى محلۀ الشبيكه را به سوى جنوب طى كند، و سپس كمى از مسير مستقيم منحرف شود به بازارى برخواهد خورد كه به «السوق الصغير» معروف است و منتهى به دروازۀ مسجدالحرام مىگردد كه بنام «باب ابراهيم» مشهور است. بورخارت مىگويد در اين بازار ديده است كه ملخ را به وزن مىفروشند. منتهى اليه اين بازار از طرف كوه، كوچۀ «حارةحجيله» مىباشد كه در خانههاى نسبتاً خوب اين كوچه غلامان و خادمان حرم زندگى مىكنند، و اين كوچه در پستى قرار دارد و پستترين كوچۀ مكه شمرده مىشود، از اين رو غالباً گرفتار سيلابهاى باران مىگردد. در مشرق و جنوب بازار «السوق الصغير» كوچۀ «حارةالمسفله» قرار دارد كه در خانههاى آن بيشتر مردمان هند و فقيران زندگى مىكنند، گو اين كه در اين كوچه، خانههاى نوسازى هم ديده مىشود. و در بخشهاى پست و خراب اين كوچه گروهى از غلامان زندگى مىكنند كه زنان آنان به ساختن شرابى مست كننده از ذرت بنام «بوزه» مىپردازند. بورخارت مىگويد: او در اين محله سكونت گزيده است. وى اشاره مىكند كه در بلنداى كوهى كه در سمت مغرب دشتى كه در مقابل محلۀ مسفله مىباشد، ساختمانى كوچك قرار دارد كه بر روى آن گنبدى قرار گرفته و به «مقام سيدنا عمر» مشهور