24در اينجا اين پرسش وجود دارد كه محمد حنفيه چرا گريه مىكرد؟ اگر او هم مانند امام اميد به پيروزى داشت، نبايد مىگريست. اگر خبر تأثّرانگيز نيست و سخن از فتح و پيروزى و اميد به پيروزى ملى مردم كوفه است پس گريه براى چيست؟! آيا جز اين است كه گريه گوشزد يك پيشآمد حساب شدهاى است كه محارم اين خاندان كم و بيش از آن آگاهند؟
* در كتاب «اربعينالحسينيه» آمده استكه حضرت باقر عليه السلام فرمود: «چون امام حسين از مدينه آهنگ كوفه كرد، زنان بنىعبدالمطّلب مجلسى براى سوگوارى فراهمكردند.
امام حسين عليه السلام چون از اين اجتماع آگاه شد، به آن مجلس رفت و فرمود: اى زنان عبدالمطلب، خدا و رسول راضى نيستند اين سِرّ ناگفتنى را فاش كنيد. شما را به خدا نوحهسرايى نكنيد. زنان هاشمى گفتند: ما اگر براى تو نگرييم، گريۀ خود را براى كدام مظلوم ذخيره كنيم؟ امروز مانند روز رحلت رسولخدا و على و فاطمه عليهم السلام و ساير دختران پيامبر است و اشكهاى ما بىاختيار جارى است». 1
چرا زنان هاشمى محفل سوگوارى تشكيل مىدهند؟ در حالى كه حركت امام بايد زنان حرمسرا و خاندان رسالت را به سرور آورد؛ زيرا سخن از اميد به پيروزى و تأسيس حكومت است!
بديهى است، آنان مىدانند كه اين حركتِ امام به سوى قربانگاه است نه پيروزى و تشكيل حكومت. آنها از رسولخدا شنيدهاند كه فرزند عزيزش در كربلا شهيد مىشود و با عزم امام، خاطرههاى مكنون را فاش مىسازند و هماهنگ مىگريند و با اين كارشان مىگويند: «امام در اين سفر در خون پاك خود دست و پا خواهد زد!»
امام از اين آشفتگى و آشكارسازى راز، ناراحت مىشود و مىفرمايد: «چرا سِرّ مكنون را فاش مىكنيد؟»
آنان گفتند: «اى حسينبن على، ما را از گريه بازمىدارى؟ چگونه ساكت شويم و اشك نريزيم؟!»
* * *