42
ظٰاهِرَةً وَ بٰاطِنَةً. 1
آيا نديديد (فكر نكرديد) كه خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است، مسخّر شما گردانيده و به وفور، نعمتهاى ظاهر و باطن خود را در اختيار شما قرار داده است؟
حال، آيا چنين ولىّنعمت بىهمتايى، اين حق را بر گردن شما انسانها ندارد كه براى عرض تشكر و سپاسگزارى از آن همه انعام و احسانش، به خانهاش برويد و هر يك به قدر استعداد خود، هديه به درگاهش ببريد؟
ناگفته پيداست كه زيارت بيت و تقديم قربانى، نه براى اين است كه نفعى عايد خدا شود وبر عزّت و جاه و جلال او بيفزايد: سبحانه و تعالى عمّا يتوهّمه الجاهلون علوّا كبيرا.
بلكه دعوت به زيارت و آوردن قربانى، لطف و عنايت ديگرى از طرف خداوند منّان دربارۀ انسان است.
دعوت به حج، منّتگذارى خدا بر انسان است
خلاصه اين كه، اوّلاً: خدا با دعوت انسان به عبادت و بهخصوص زيارت بيت مكرّمش، منّت بر انسان نهاده و او را در رتبۀ شرف و كرامت انسانىاش نگه داشته و از سقوط به عالم حيوان، مصون فرموده، و براى اينكه فطرت خواب رفتۀ او را بيدار كند و عاطفۀ حقشناسىاش را به تحرّك درآورد، تا با شوق و ميل، رو به خانۀ معبود برود، با عبارت خاصّ وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ 2، فرمان آسمانى خود را صادر فرموده. يعنى:
تو انسان هستى و فطرتاً حقشناسى. من هم خالق و رازق و منعم على الاطلاق تو هستم.
پس اين حق را بر تو دارم كه به عنوان تشكّر و سپاسگزارى به خانهام بيايى و قربانى به درگاهم بياورى تا شرف آدمى و كرامت انسانى تو محفوظ بماند.
زيارت كعبه، چه تجارت پرسودى است
ثانياً: رفتن بندۀ مسكين به درگاه ربّ العالمين، و بردن يك هديۀ بىارزش به آستان اقدسش، بهانه و وسيلهاى مىشود كه به اضعاف مضاعف و فوق حدّ تصوّر، رحمات و