15
مقدمه مؤلّف
بسم اللّٰه الرّحمن الرّحيم
«الحمد لله الذي جعل البيت مثابة للنّاس و امنا و صلّى الله على محمد رسوله المصطفى الذي ارسله الله شاهدا و مبشّرا و نذيرا و داعيا الى الله باذنه و سراجا منيرا. و على اهل بيته الذين اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا».
در اين دنياى يغماگر مادّى كه آشكارا سرمايههاى معنوى بشر به تاراج مىرود، سجاياى كريمه و فضايل عالى روحى، ارزش خود را از دست داده است و كمكم از صفحۀ حيات آدميان برچيده مىشود.
طبيعى است كه در اين اوضاع و احوال، زندگى براى انسانهاى آزاده و زنده دل، مانند تنفّس در هواى آلوده و متعفّن، بسيار رنجآور و دشوار است. بنابراين، آنها دائماً مترصّدند، تا از ميان نعرههاى مشمئزكنندۀ دنياپرستان، ندايى لطيف و روحانى برخيزد و دعوتى ربّانى و آسمانى به گوششان برسد و خستگى را از جانشان بردارد و غبار افسردگى را از چهرۀ قلبشان بزدايد و در عالمى ماوراى اين عالم كسالتبار، سيرشان بدهد و از آب حيات انس با حقّ و اولياى حق، سيرابشان سازد.
آن ندا، نداى حجّ است و آن دعوت، دعوت ابراهيم خليل است؛ دعوتى كه هر سال، به هنگام رسيدن موسم حج، در ميان مسلمانان هيجانى عجيب به وجود مىآورد و جنبش و اهتزازى خارقالعاده در قلوب و ارواح زندهدلان مىافكند. آنان با مجذوبيّتى حيرتآور از جا كنده مىشوند و رو به كعبه و خانۀ معبود مىشتابند و با فرياد «لبّيك ، اللهم لبّيك » فضاى مكّه را پر مىكنند. سر و پا برهنه و دل از علايق مادّى شسته، خود را به پاى ديوار خانۀ محبوب مىرسانند و آن را چون جان شيرين در بغل مىگيرند و با اشتياقى زايدالوصف، بر گرد آن مىچرخند و