16زمزمههاى عاشقانه و شورانگيز از عمق جان سر مىدهند و دردهاى درونى خود را با خالق مهربان در ميان مىگذارند و با گوش دل، پذيرشها و نوازشهاى كريمانۀ «ربّ البيت» را مىشنوند و با روحى سرشار از نشاط و بهجت معنوى بر مىگردند.
حقّاً كعبه، در اين دنياى پرطوفان، پناهگاه معنوى انسان است.
زندهدلانى كه از فريادهاى جانفرساى زندگى ماشينى به ستوه آمدهاند و آهنگهاى ملالانگيز سود و زيان مادّى پولپرستان، ملولشان ساخته و از تأمين حيات سعادتمندانه براى خود و ديگران، مأيوس شدهاند، با پناهندگى به كعبه، آنچنان رَوح و راحت جان مىيابند و آرام مىشوند كه تمام مشكلات و مصائب، در نظرشان آسان مىنمايد و راههاى پرسنگلاخ زندگى، پيش پايشان هموار مىگردد و با قلبى مطمئن و سينهاى گشاده در اثر اتّكا به قدرت لايزال الهى، براى مبارزه با سختىهاى حيات و به وجود آوردن زندگى انسانى، آماده مىشوند.
البته، نيل به آثار حياتبخش اعمال عبادى عموماً و عمل حجّ خصوصاً، مشروط به اين است كه به دقايق و اسرار اين دستورات عظيم آسمانى توجّه كامل بشود؛ وگرنه بسيار روشن است كه صورت عارى از روح، آن نتايج عالى انسانى و اجتماعى را نخواهد داد.
و به طور قطع، قسمت عمدۀ محروميّت ما مسلمانان، از آثار فوقالعاده عظيم دستورات دينى خود، معلول بىتوجهى به روح قوانين الهى و اكتفا به صورت ظاهر آنهاست.
مردمى را مىبينيم كه مكّه مىروند و عمره و حج بجا مىآورند و ظواهر اعمال و مناسك را هم به خوبى مىدانند، اما نه انقلابى در اخلاق و تكامل نفس و ترقّى روح و ارتباط با خدا در آنان حاصل مىشود، و نه از نظر روابط اجتماعى و حفظ حقوق بشرى، خود را مضبوط و منظّم مىسازند.
بعضى از مردمى كه به عزم زيارت بيتاللّٰه و امتثال فرمان عظيم خدا، به جنبوجوش مىافتند و مقدّمات سفر را فراهم مىسازند، از كوچكترين اشياى مورد حاجت در سفر، غفلت نمىكنند؛ از وسايل خواب و خوراك و پوشاك و ساكهاى بزرگ و كوچك براى حمل سوغاتى گرفته تا يادگرفتن مناسك حجّ و مسائل مربوط به احرام و طواف و سعى و رمى و ساير اعمال ظاهرى كه همه را با جدّ و اهتمام كامل، تهيّه و تحصيل مىكنند، امّا از نظر درك روح حجّ و شناختن هدف و مقصود از اين سير و سفر الهى، چنان در حال غفلت و بىخبرى مىروند و بر مىگردند كه اصلاً حرفى از آن به ميان نمىآورند و سؤالى نمىپرسند و برنامهاى نمىگذارند و احساس كمبودى