270در خسرو و شيرين ضمن آمرزش خواستن گفته است:
به عزم خدمتت برداشتم پاى
او حتّى در مدح طغرلو رفتن به نزد او و بازگشتنش، اين اشتياق به زيارت كعبه را در اشعارش گنجانده كه كاملاً محسوس است:
چنان رفتم كه سوى كعبه حجّاج
چنان باز آمدم كاحمد زمعراج 2
نظامى كه سرايندۀ داستانهاى عالى عاشقانه است، هميشه دم از عشق و مستى زده و گويى خود را لايق كعبه نمىدانسته:
مرا كعبه خرابات است و آنجا
حريفم قاضى و ساقى امام است 3
و به فتواى عشق عمل مىكند كه:
عشق فتوا مىدهد كز كعبه در بتخانه شو
يار دعوا مىكند كز عاشقى ديوانه شو 4
نظامى خدا را در همه جا مىجويد. براى او كعبه و دير فرقى نمىكند:
دلبر ترساى من كعبۀ روحانى است
* * *