246خاقانى در پايان تحفة العراقين سبب و نحوۀ سرودن اين اشعار را بيان كرده و گفته است:
دانى كه بدان هدايت آباد
خاقانى براى بار دوم مىخواست به حج برود ولى شروانشاه به او اجازۀ سفر نداد.
او از شروان فرار كرد ولى گرفتار مأموران شروانشاه شد و به زندان افتاد. تا اينكه در سال 569 به شفاعت عصمت الدّين دختر فريدون، مورد عفو اخستان قرار گرفت و بار ديگر به حج رفت. در بازگشت از اين سفر حج بود كه فرزندش رشيد الدين در سن 21 سالگى در گذشت.
خاقانى علاوه بر تحفة العراقين در ديوان اشعارش نيز قصايد غرّايى در وصف و مدح كعبه و مكّه و مدينه و... سروده كه هر يك در جاى خود قابل توجّه و بيانگر نكتۀ خاصّى از ديدگاه خاقانى است. دربارۀ حج و متعلّقات آن و ارادت قلبى خاقانى و تأثير عميقى كه اين زيارتها بر او گذاشته است، از آنها كاملاً هويدا است.
اشعار خاقانى در وصف كعبه بسيار ارزنده است. از اين رو، قصيدهاى از وى را تحت عنوان «با كورة الأثمار و مذكورة الأسحار» خواصّ مكّه به زر نوشتند.
در اين قصيدۀ صدو نه بيتى با چهار بار تجديد مطلع در وصف كعبه و مكّه و ديگر متعلّقات آنها سخن گفته و به مناسك حج پرداخته است.
خاقانى به شاعر صبح معروف است. او قصيده را با اين مطلع آغاز مىكند كه:
صبح از حمايل فلك آهيخت خنجرش
كيمخت كوه اديم شد از خنجر زرش...
حاجيان در لباس سفيد احرام قرار مىگيرند و براى انجام اعمال، به حركت در مىآيند. خاقانى خورشيد را به خاطر نورانيّت و سفيديش به انسانهاى محُرم تشبيه كرده،