230
من به راه مكّه آن ديدم زفخر روزگار
عيد اضحى كه يكى از آخرين مراسم حج است و قربانى در آن روز انجام مىگيرد، يادآور از فرزند گذشتگى ابراهيم خليل عليه السلام است و در واقع يكى از بزرگترين تراژديهاى تاريخ بشريّت. اين واقعه الهام بخش شعرا شده و چون يكى از دو عيد مهم جهان اسلام است بدين مناسبت مراسمى در تمام كشورهاى اسلامى بر پا مىشده و مىشود، شاعران نيز اين فرصت را مغتنم شمرده به سرودن قصايدى مىپرداختهاند. سيدّ حسن غزنوى نيز به همين مناسبت قصيدهاى سروده و در آن سلطان سعيد خوارزمشاه را ستوده است و به بيان استعارى، او را به حضرت سليمان نبى مانند كرده است.
قصيده در بيست بيت به مطلع زير سروده شده است:
اندرين عيد مبارك پى فرخنده اثر
بار داده است سليمان نبى باز مگر 2
سيّد حسن در راه سفر حجّ خود در سال 545 در باديۀ عربستان به خواهش امير الحاج قصيدهاى در 28 بيت به اين مطلع سروده است:
جان مىبرد به عشرت حوران گلشنم
تن مىكشد به خدمت ديوان گلخنم 3
و در ضمن آن به مشكلات و سختيهاى سفر و اينكه اين سفر روحانى بوده و بالاتر از سفر جسمانى است و گفته است: جسم از تحّمل مشكلات راه نگران است و جان به شوق ديدار، تن را نيز وادار به حركت مىكند و در پايان به منكران اسلام هشدار مىدهد.
شاعر آنگاه كه توفيق يافته و تربت حضرت رسول صلى الله عليه و آله را در آغوش گرفته با شور و