215(جان و روح) دعوت كرده ولى انسانها بيشتر به جنبههاى ظاهرى آن؛ يعنى كعبۀ گِل توجّه دارند كه بى ارزش است.
كعبۀ دل زحق شده منظور
همّت سگ بر استخوان مقصور 1
سنايى توفيق زيارت كعبه را در سنين جوانى يافته و قصيدهاى با مطلع زير سروده است:
گاهِ آن آمد كه بامردان سوى ميدان شويم
يك ره از ايوان برون آييم و بركيوان شويم
و در اين سروده، اشتياق شديد خود را به كعبه و حجّ بيتاللّٰه نشان داده است.
قصيده طولانى است و نقل تمام آن به درازا خواهد كشيد. بنابراين، چند بيت آن را نقل مىكنيم و علاقهمندان را به ديوان سنايى ارجاع مىدهيم. در اين قصيده شور و شوق سنايى و در عين حال مسير حركت و تحمّل مشقّات و مشكلاتِ راه او را مىتوان ديد.
شاعر در ادامۀ قصيده گفته است:
راه بگذاريم و قصد حضرت عالى كنيم