201
حجّ در آيينۀ شعر فارسى
در شعر و ادب فارسى، حج و كعبه و ديگر اماكن مقدّس، جايگاهى ويژه و بس والا دارد و سخنوران و اديبان، هر يك از زاويۀ خاص به آنها توجّه كردهاند. برخى از ديد عرفانى بدانها نگريستهاند و در اين بعد آثار ارزندهاى از خود به جاى نهادهاند. بعضى از ديد اجتماعى با آن سخن گفته و يادگارهاى ارزشمندى براى نسلهاى بعد از خود باقى گذاشتهاند.
شهرت حج و كعبه و ديگر اماكن مقدّس و ارزش معنوى آنها در نظر شعرا و ادباى ايران، آن چنان بوده و هست كه از آنها به عنوان معيار برترى و ارزشمندى در مدايح خود استفاده كرده و به صور گوناگون در مخيّلۀ پوياى خود از آنها تصويرهايى بديع آفريدهاند و آن همه را با تشبيه و استعاره و كنايه و ديگر صور خيال بيان كردهاند.
در اين بخش خواهيم كوشيد، دريافت و تعبيرات بعضى از شعرا در هر قرن را، در اين رساله به اجمال بررسى كنيم. بديهى است تحقيق دربارۀ همۀ شعرا و نويسندگان مقدور فرصت كم و بضاعت مزجات اين بنده نيست پس به ناچار از هر چمن گلى انتخاب مىكنيم و مىكوشيم ترتيب تقدّم و تأخّر زمانى را رعايت كنيم:
1 - رودكى،
از قديمترين شعراى پارسى گوى ايران است. اين شاعر تيره چشمِ روشن بين - كه او را پدر شعر فارسى درى خواندهاند - در سال 329؛ يعنى نيمۀ