189داستانى در خود مىيابد.
احساسى كه عاشقانه است. عارفانه است. درونى و مربوط به تأثير فردى و خاص هركس است .
زنده ياد دكتر على شريعتى مىگويد: ابراهيم انتظار كسانى را مىكشد كه او را مىشناسند و معناى اسرار عمل او را مىفهمند؛ كسانى كه مىفهمند، ابراهيم يك تنه در برابر همۀ بينالنّهرين، كه بر جهان آن روز حكومت مطلق علمى، اقتصادى و سياسى و ...
داشت و تجّار سومر تجارت هند را هم قبضه كرده بودند ايستاده و مىدانند كه ابراهيم مىدانسته است اين تنها قيام كردن و ايستادن در مقابل همه بى نتيجه است، ابراهيم مىدانسته كه در برابرش قدرت و آتش است و مىداند كه داستان ابراهيم و آتش نمرود درس بزرگى است براى انسان امروز كه هيچوقت در برابر آگاهى عقيدهاش نسبت به يك حقيقت مسؤوليّت از او سلب نمى شود، هر چند همۀ شرايط عليه حقيقت و عليه اعتقاد او باشند.
ابراهيم به سرنوشت ستم و قدرت و انتقام دچار شد و براى سوختن نهضت ابراهيم و ابراهيم، آتش برافروختند؛ آتشى بس عظيم كه على رغم خواست دستگاه ستم و قدرت، بر ابراهيم گلدسته شد.
اينجا ديگر طبيعت كار ساز نيست، قانون علّيت نارسا و ناتوان است و در مقابل، مشيّت الهى و خواست او حاكم بر سرنوشت همگان مىباشد، بدانيد كه اگر همۀ ستمكاران عالم در همۀ طول زمان، در برابر يك ندا برخيزند، نه تنها انتقام نخواهند گرفت و آن فرد را نخواهد شكست بلكه خود آن جبههگيرى در خدمت قائم به قسط و عدل و داد خواهد بود.
عبادات در همۀ اديان فردى است و جنبۀ درونى دارد، تنها عبادتى كه علاوه بر جنبۀ فردى و درونى، از ابعاد جمعى و برونى نيز برخوردار است حج است؛ زيرا در سراسر حج و داستان حج و تاريخ حج، «فرد» گم مىشود و «مردم» و «ما» براى اولين بار خودنمايى مىكند. جلوه گرى مىكند. در طواف فرد مطرح نيست، جمع است كه حركت مىكند، فرد همچون قطرهاى در دريا غرق شده، گردابى فشرده، در هم، در حال حركت و