38مسجدالحرام نماز مىخواندند. اما كمكم سعودىها يك امام را كه به ظاهر بر هيچيك از مذاهب چهارگانه را نداشت نصب كردند و بدين ترتيب كوشيدند تا نوعى نگرش اجتهادى جديد را مبتنى بر نگرش اخبارى و اهل حديث خود عرضه كنند. برخى سئوالات بسيار ساده بود؛ مثلاً اينكه اشهر حج كدام است و فايدهاش چيست؟ البته شايد براى برخى افراد همين سئوال، سئوال دشوارى باشد.
دربارۀ هيئة كبارالعلماء نيز بايد بگويم كه گروهى است كه كار افتاء را در كشور سعودى بر عهده دارد و دبير آن هم شيخ بنباز است كه در حكم مفتى كل است و او نيز نابيناست، به هر حال كانال اول تلويزيون سعودى كه برنامههاى عربى پخش مىكند برنامههاى مذهبى چندى را - لابد بيشتر در ايام حج - دارد. بعد از پخش برنامه آل الشيخ، برنامۀ ديگرى براى حج پخش كرد كه قسمت پخش شده در روز شنبه، عنوان «نيةالحج» را داشت. اين برنامه كه با يك فيلم داستانى آغاز مىشود، زن و شوهر با يكديگر سخن مىگويند.
(لازم است بگويم كه فيلمهايى كه در زمينۀ امور مذهبى در عربستان ساخته مىشود قيافۀ زنان را محجوب ارائه مىدهد.) زن دربارۀ موفقيت شوهرش در كسب مدرك فوق ليسانس - ماجيستر - سخن مىگويد. دو فرزندشان نيز با يكديگر سخن مىگويند و فرزند پسر اصرار دارد تا كتاب بخواند در حالى كه دختر از او مىخواهد تا با هم بازى كنند. متن مذاكرات آن دو نفر بسيار مذهبى است، اصولاً ساختار كلمات بكار رفته، بهرهگيرى از مصطلحات دينى و قرآنى است، صحبت شوهر درست مثل يك سخنرانى دينى است، چند آيه مىخواند و آنها را شرح مىدهد و ترجمه مىكند. يكى دعا مىكند و ديگرى آمين مىگويد. به هر روى مرد وارد كتابخانه مىشود تا تكليف درسى خويش را انجام دهد. در صحنۀ بعدى او موفق شده تا ماجيستر خويش را بگيرد و دوستان از او وليمه مىخواهند. در اين حال او با اين اعتقاد كه مستطيع شده مصمم مىشود تا به حج برود. در اين وقت همسرش مىخواهد با او برد و او درخواست وى را مىپذيرد. پس از آن پدرزن و مادرزن و برادرزنش نيز مصمم به رفتن مىشوند و اينچنين يك مرتبه تمامى افراد خانواده عازم حج مىشوند. داستان با جزئيات ديگرى ادامه و سپس خاتمه مىيابد؛ طى اين جزئيات، آگاهىهايى دربارۀ ماهيت و تاريخچه حج و مسجدالحرام داده مىشود.