39به آن حمله كردند و آن را فتح نمودند.از اين پس،دولت عرب از ميان برداشته شد.اين واقعه،به هنگام پادشاهى«حجربن عمرو»صورت پذيرفت.
هنگامى كه«هِرَقْل»،براى بازپس گرفتنِ سوريه از ايرانيان،قيام كرد،«جبلةبن ايهم»-از غسانيان-ظهور نمود.او،همان كسى است كه به همراه گروهى از اشراف و بزرگان قوم خود،بر عمربن خطاب وارد شد و همگى مسلمان گرديدند.
گفته مىشود:«وى هنگامى كه بر گِرد كعبه طواف مىنمود،شخصى اعرابى پا بر روى پيراهن او گذاشت در اين هنگام،«جبله»سيلى به صورتِ او نواخت؛اعرابى شكايتِ خود را نزد عمر بُرد.خليفه،او را نزد خود خواست و رضايت اعرابى يا قصاص را،در ميان آن دو حكم نمود.«جبله»از اعرابى درخواست نمود كه به او فرصت دَهَد تا در اين باره تصميم بگيرد،پس شبانه به سوى فلسطين حركت كرد و از راه دريا،خود را به قسطنطنيه رسانيد و تا زمان مرگ در آنجا اقامت نمود.
غسانيان،داراى آثار ساختمانى بى شمارى در سرزمين شام،به ويژه در«اذرح»،و «نجران»،و«معان»بودند.از ميان كاخهاى آنان مىتوان كاخ صَرْحالغدير،قصرالابيض، قصرالمشتى،قلعةالزرقاء و قصر منار را نام برد.
به تازگى،آثار ديگرى از اين كاخها را در«حوران»،به دست آوردهاند.
عدنانيان
پس از آنكه حضرت اسماعيل عليه السلام به مكه آمد،در آن جا ازدواج نمود و داراى دوازده فرزند گرديد؛اين فرزندان،همواره در حال ازدياد و افزايش بودند كه آنان را «اسماعيليه»مىناميدند.پس از بيست نسلِ او،نوادهاش«عدنان»به دنيا آمد.عدنان داراى فرزندى به نام«معد»گرديد و معد فرزندى به نام«نزار»داشت كه نزار نيز داراى فرزندانى به نام«انمار»،«مضر»،«قضاعه»،«ربيعه»و«اياد»گرديد.خداوند نسل عدنان را مبارك گردانيد و عرب عدنانيه از آن به وجود آمدند.در آغاز،مسكن اين پنج تيره در اطراف مكّه بود تا اينكه بر اثر ضرورت زندگانى و طلب رزق،هر يك از آن تيرهها به طرَفى از جهات جزيرةالعرب رو كردند،تيرۀ«قضاعة»به سوى نجد حركت كرد و داراى تيرههاى