40گوناگونى گرديد كه مىتوان تيرههاى«لات»،كه به سمت بحرين و«تزيد»در«عبقر»در سرزمين جزيره و«سليم»به چراگاههاى شام و فلسطين كوچ كردند و«اسلم»كه به «حِجْر»در شمال مدينه حركت نمودند،ياد كرد.قبايل چهارگانۀ تيره«أسلم»،در سمتهاى مختلف مدينه عبارتنداز:«عذره»،«نهد»،«حواتكه»و«جهينه».از ديگر تيرههاى عدنانيان،«تنوخ»بود كه به سرزمين«حيره»رفتند و«ربان بن حلوان»در بادية الشام و«بلى»در جنوب عقبه و«بهرا»در سرزمين يمن اقامت نمودند كه از آنها مىتوان نام برد؛از تيرههاى ياد شده،قبايلى تشكيل گرديد كه اين قبايل،مادرِ قبايلِ بزرگ و مشهور آن دوران به شمار مىآمدند.امّا قبيلۀ«انمار»،به سوى كوههاى«سروات»حركت كرد و آن قسمت را تصرّف كرد؛از اين تيره دو قبيلۀ«بجيله»و«خثعم»تشكيل يافت،كه شعبههاى آن در قسمتهاى مختلف جزيره منتشر گرديد.
قوم«اياد»به سوى عراق رفتند و چون در آنجا به سرزمينهاى ايرانيان تجاوز مىكردند،«انوشيروان»آنها را از آن منطقه بيرون راند،بنابراين همگى در سرزمين روم و شام متفرّق گرديدند.
عدنانيان پيش از اسلام داراى دولتى صاحب نام نبودند،ليكن برخى از پادشاهان يمن،نام مَلِك را بر بعضى از بزرگان عرب مىنهادند و آنان را به سرپرستى تعدادى از قبايل منصوب مىكردند.از اين پادشاهان،مىتوان«زهير بن جناب الكلبى»را نام برد كه وى از سوى«ابرهه الاشرم»،به سركردگى تعدادى از قبايل عرب منصوب شد.در اين هنگام قبيلۀ«بكر»بر او طغيان نمود،ليكن شكست خوردند،زهير به سوى آنان حركت كرد و پس از جنگى سخت،بزرگان آنان را-كه در ميان آنان«وائل بن ربيعه»،معروف به «كليب»و برادرش«مهلهل»وجود داشتند-اسير نمود.او (زهير) به همراه اسراى ياد شده به سرزمين خود مراجعت نمود.كليب و برادرش مهلهل همچنان در اسارت بودند،تا اينكه بر اثر اقداماتى از سوى قبيلۀ خويش،از اسارت رها گرديدند.در اين هنگام كه زهير به كهولت سنى رسيده بود و از ادارۀ اين قبايل عاجز گرديده بود،برادر زادۀ او،عبداللّٰه فرزند حكيم جانشين او گرديد.
هنگامى كه«كليب»به سوى قوم خويش مراجعت نمود،با درايت و حُسنِ اداره و