53پس آن را قرار داد كوهى از كف، و منجمد شد و پهن نمود از زير آن زمين را 1. چنانچه روايت شده كه يافتند در سنگى از سنگهاى بيت كه در او نوشته شده [ بود]
«إنّٖي أنَا اللّٰهُ ذُو بَكَّة خَلَقتُها يَومَ خَلَقتُ السَّمٰوٰاتِ وَ الْأرضَ وَ يَومَ خَلَقتُ الشَّمسَ وَ الْقَمَرَ وَ خَلَقتُ الْجَبَلَينِ وَ حَفَفْتُها بِسَبْعَةِ أمْلاكٍ حَفٖيفاً» 2، يعنى : بدرستى كه منم آن خدايى كه صاحب مكّه هستم، و خلق كردهام آن مكّه را روزى كه خلق كردهام سماوات و ارضين را، و روزى كه خلق كردم دو كوه، و پيچيده كردم آن دو كوه را به هفت ملك، پيچيدنى سزاوار و لايق. شايد مُراد به هفت ملك، اقاليم سبعۀ 3 ارض باشد، و اين فرمايش كه «خلق كردم آن را روزى كه خلق كردهام آسمانها و زمينها را و آفتاب و ماه را» منافات ندارد با قول اوّلى كه از همۀ اجزاى زمين مقدّم خلق شده، جهت اينكه بلاتشبيه، اين فرمايش به منزلۀ آن است كه در عُرف، كسى از كسى مىپرسد كه فلان متاع را كى گرفتهاى ؟ مىگويد : در فلان سفرم. ديگر ساكت است از اينكه در اوّلِ سفر گرفته يا در آخر آن؛ مُراد ازمنۀ متقاربه است،
و هرگاه به نظر كسى بيايد در آن روز خلق شدن، مستلزم شرافت نيست بجهت اينكه ساير مساجد و بلكه هر قطعهاى از قطعات زمين همان وقت خلق شده؛ و اين منظور مدفوع 4 است :
اوّل، به اين تقريب كه صاحبِ 5 [ اين نظر] ايراد مىكند، لازم مىآيد، العياذُ بِاللّٰه، كلامى باشد لغو، و كلام لغو از حكيم صادر نمىشود.
ثانياً، غرض آن است كه در همان روز خلق شده به عنوان امتياز و معبديّت و توجّه تمام؛
چنانچه در حديث وارد شده كه :
«إنَّ اللّٰهَ اخْتَارَ مِنْ كُلِّ شَيءٍ شَيْئاً وَ اخْتَارَ مِنَ الْأرْضِ مَوْضِعَ الْكَعْبَةِ» 6، يعنى : بدرستى كه خدواند عالم اختيار فرموده از هر چيز چيزى را، و