85
يَشٰاءَ رَبِّي شَيْئاً .
گويا ابراهيم عليه السلام با اين جمله مىخواهد يك پيشگيرى احتمالى كند و بگويد اگر در گيرودار اين مبارزهها فرضا حادثهاى هم براى من پيش بيايد، هيچگونه ارتباطى به بتها ندارد، بلكه مربوط به خواست پروردگار است. براى اينكه بت بىشعور و بىجان، مالك سود و زيان خود نيست تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان ديگرى باشد.
سپس مىگويد: «علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسيع است كه همه چيز را در بر مىگيرد»؛ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً .
اين جمله در حقيقت دليلى براى جملۀ سابق است و آن اينكه بتها هرگز نمىتوانند منشا سود و زيانى باشند؛ زيرا هيچگونه علم و آگاهى ندارند و نخستين شرط براى رسانيدن سود و زيان، علم و شعور و آگاهى است، تنها خدايى كه علم و دانشش همه چيز را احاطه كرده است، مىتواند منشا سود و زيان باشد، پس چرا از خشم غير او بترسم؟ و سرانجام براى تحريك فكر و انديشه، آنان را مخاطب ساخته مىگويد: «آيا با اين همه باز متذكر و بيدار نمىشويد؟»؛ أَ فَلاٰ تَتَذَكَّرُونَ .
در آيۀ بعد، منطق و استدلال ديگرى را از ابراهيم عليه السلام بيان مىكند كه به جمعيت بتپرست مىگويد: چگونه ممكن است من از بتها بترسم و در برابر تهديدهاى شما وحشتى به خود راه دهم، با اينكه هيچگونه نشانهاى از عقل و شعور و قدرت در اين بتها نمىبينم؟ اما شما با اينكه به وجود خداوند ايمان داريد و قدرت و علم او را مىدانيد و هيچگونه دستورى به شما دربارۀپرستش بتها نازل نكرده است، با اين همه از خشم او نمىترسيد؟ من چگونه از خشم بتها بترسم؟ وَ كَيْفَ أَخٰافُ مٰا أَشْرَكْتُمْ وَ لاٰ تَخٰافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللّٰهِ مٰا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطٰاناً . 1
زيرا مىدانيم بت پرستان منكر وجود خداوندى كه خالق آسمانها و زمين است نبودند، بلكه بتها را شريك در عبادت او مىساختند و آنها را شفيع بر در درگاه او مىپنداشتند. اكنون انصاف بدهيد من بايد احساس آرامش كنم يا شما؟! فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ