68مىپرستيد؟ اگر مىگوييد سنت نياكان شما است، هم شما و هم آنها گمراه بوديد».
در دومين مرحله، اقدام به يك برنامۀ عملى كرد، تا نشان دهد اين بتها چنان قدرتى ندارند كه هر كس نگاه چپ به آنان كند، نابودش كنند، مخصوصا با اخطار قبلى به سراغ بتها رفت و آنها را به كلى درهم شكست، تا نشان دهد خيالاتى كه آنها به هم بافتهاند، همه بيهوده است.
در سومين مرحله در آن محاكمۀ تاريخى سخت، آنها را در بنبست قرار داد، گاه به سراغ فطرتشان رفت، زمانى به سراغ عقلشان، گاه اندرزشان داد، گاه سرزنش و توبيخ كرد.
خلاصه اين معلم بزرگ الهى از هر درى وارد شد و آنچه در توان داشت به كار برد، ولى مسلماً قابليت محل نيز شرط تأثير است و اين متاسفانه در آن قوم كمتر وجود داشت.
اما بدون شك، سخنان و كارهاى ابراهيم عليه السلام به عنوان يك زمينه توحيدى و حداقل به صورت علامتهاى استفهام در مغزهاى آنها باقى ماند و مقدمهاى براى بيدارى و آگاهى گستردهتر در آينده شد.
از تواريخ استفاده مىشود كه گروهى هر چند از نظر تعداد اندك ولى از نظر ارزش بسيار، به او ايمان آوردند 1 و آمادگى نسبى براى گروه ديگرى فراهم گشت 2.