59
أَنْتَ مِنَ اللاّٰعِبِينَ .
زيرا آنها كه به پرستش بتها عادت كرده بودند و آن را يك واقعيت قطعى مىپنداشتند باور نمىكردند كسى جدّى با بتپرستى مخالفت كند، لذا از روى تعجب اين سؤال را از ابراهيم عليه السلام پرسيدند.
اما ابراهيم عليه السلام صريحا به آنها پاسخ گفت: «آنچه مىگويم جدى است و عين واقعيت كه پروردگار شما پروردگار آسمانهاو زمين است»؛ قٰالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ .
«همان خداوندى كه آنها را آفريده و من از گواهان اين عقيدهام»؛ اَلَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلىٰ ذٰلِكُمْ مِنَ الشّٰاهِدِينَ .
ابراهيم عليه السلام با اين گفتار قاطع نشان داد آن كس شايستۀ پرستش است كه آفريدگار آنها و زمين و همۀ موجودات است، اما قطعات سنگ و چوب كه خود مخلوق ناچيزى هستند ارزش پرستش را ندارند، مخصوصا با جملۀ: وَ أَنَا عَلىٰ ذٰلِكُمْ مِنَ الشّٰاهِدِينَ اثبات كرد تنها من نيستم كه گواه بر اين حقيقتم، بلكه همۀ آگاهان و فهميدهها، همانها كه رشتههاى تقليد كوركورانه را پاره كردهاند، گواه بر اين حقيقتاند.
ابراهيم عليه السلام براى اينكه ثابت كند اين مسألۀ صددرصد جدى است و او بر سر عقيدۀ خود تاهمهجا ايستاده است ونتايج ولوازم آنرا هر چه باشد با جان و دل مىپذيرد، اضافه كرد: «به خدا سوگند، من نقشهاى براى نابودى بتهاى شما به هنگامى كه خودتان حاضر نباشيد و از اينجابيرون رويد خواهم كشيد! »؛ وَ تَاللّٰهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنٰامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ .
«أَكِيدَنَّ» از ماده «كيد» گرفته شده كه به معنى طرح پنهانى و چارهانديشى مخفيانه است. منظورش اين بود كه به آنها با صراحت بفهماند سرانجام از يك فرصت استفاده خواهم كرد و آنها را درهم مىشكنم!
اما عظمت و ابهت بتها در نظر آنها شايد به آن پايه بود كه اين سخن را جدى نگرفتند و عكسالعملى نشان ندادند. شايد فكر كردند مگر ممكن است انسانى به خود اجازه دهد اين چنين با مقدسات يك قوم و ملت كه حكومتشان هم صددرصد پشتيبان آن است بازى كند؟ با كدام جرأت؟ با كدام نيرو؟ از اينجا روشن مىشود اينكه بعضى