45بتها بود و دليلى ندارد كه ما بگوييم او در اينجا توريه كرده، چرا كه توريه براى انبيا مناسب نيست.
بعضى ديگر گفتهاند كه ابراهيم عليه السلام واقعا بيمارى جسمى نداشت، اما روحش بر اثر اعمال ناموزون اين جمعيت و كفر و شرك و ظلم و فسادشان بيمار بود، بنابر اين او واقعيتى را بيان كرد، هر چند آنها طور ديگرى فكر كردند و او را از نظر جسمى بيمار پنداشتند. اين احتمال نيز داده شده است كه او در اين سخن توريه كرده باشد.
مثل اينكه كسى بر در منزل مىآيد و سؤال مىكند فلان كس در منزل است؟ آنها در پاسخ مىگويند: اينجا نيست و منظورشان از كلمۀ اينجا پشت در خانه است، نه مجموع خانه، در حالى كه شنونده اين چنين نمىفهمد (اينگونه تعبيرات را كه دروغ نيست اما ظاهرش چيز ديگر است، در فقه توريه مىنامند).
منظور ابراهيم عليه السلام از اين سخن اين بود كه من در آينده ممكن است بيمار شوم تا دست از سر او بردارند و به سراغ كار خود بروند. اما تفسير اول و دوم مناسبتر به نظر مىرسد.
به اين ترتيب ابراهيم عليه السلام تنها در شهر ماند و بتپرستان شهر را خالى كرده و بيرون رفتند، ابراهيم عليه السلام نگاهى به اطراف خود كرد، برق شوق در چشمانش نمايان شد، لحظاتى كه از مدتها قبل انتظارش را مىكشيد فرا رسيد، بايد يك تنه برخيزد و به جنگ بتها برود و ضربۀ سختى بر پيكر آنان وارد سازد، ضربهاى كه مغزهاى خفته بتپرستان را تكان دهد و بيدار كند.
قرآن مىگويد: «او به سراغ خدايان آنها آمد، نگاهى به آنها و ظروف غذايى كه در اطرافشان بود افكند و از روى تمسخر صدا زد: آيا از اين غذاها نمىخوريد؟!»؛ ...فَرٰاغَ 1 إِلىٰ آلِهَتِهِمْ فَقٰالَ أَ لاٰ تَأْكُلُونَ اين غذاها را عبادت كنندگانتان فراهم كردهاند، غذاهاى چرب و شيرين، متنوع و رنگين است، چرا ميل نمىكنيد؟! سپس افزود: اصلا چرا حرف نمىزنيد؟ «چرا لال و بسته دهن هستيد؟!»؛ مٰا لَكُمْ لاٰ تَنْطِقُونَ.
به اين ترتيب تمام معتقدات خرافى آنها را به سخريه كشيد، بدون شك او به خوبى