36وقتى حسن بن على عليهما السلام درگذشت، معاويه به عنوان حجگزارى، وارد مدينه شد. او خواست بالاى منبرِ حضرت رسول صلى الله عليه و آله ، على را لعن كند. به او گفتند: در مسجد، سعد بن ابى وقاص است و او هرگز به اين كار راضى نمىشود. از نظر او آگاه شو آنگاه چنين كن. فردى را سراغ او فرستاد و جريان را برايش گفت. سعد بن ابى وقاص گفت: اگر به على دشنام دهى از مسجد برون مىروم و هرگز به اينجا بر نمىگردم. از اين جهت معاويه در آن وضعيت از لعن على دست برداشت. آنگاه كه سعدبن ابى وقاص درگذشت، على را بالاى منبر لعن كرد و به كارگزارانش نوشت: على را بالاى منبرها لعن كنيد و آنان نيز چنين كردند.
امّ سلمه همسر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در نامهاى به معاويه نوشت: «شما بالاى منبر على را لعن نمىكنيد، بلكه خدا و رسول او را لعن مىكنيد! زيرا مىگوييد لعنت بر على و بر دوستدارانش. من شهادت مىدهم كه خدا و رسول از دوستداران على هستند. اما معاويه به سخن وى اعتنا نكرد. 1
با توجه به اين دو روايت، بايد ريشۀ اين پديده را به دست آورد و از آن برائت جست.
3 . بى حرمتى به عايشه همسر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
از اتهامات اين كتابچه، كه بارها تكرار شده، شيعه را متهم كرده است كه به همسر پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت ناروا داده است، در حالى كه تفاسير شيعه، در سورۀ مباركه نور، خلاف آن را گواهى مىدهد.