92«تعشقه» بدل كرده است. حال به ميزان امانتدارى نويسنده بنگريد!
نويسنده ادعا كرده كه شيعه جعفر را جعفر كذّاب ناميده او را دشنام داده و نكوهيده است با آنكه او برادر امام حسن عسكرى است. كلينى مىگويد: «او آشكارا فسق و فجور مىكرد و تبهكارى بود باده گسار و كمتر مردى را همچون او ديدهام. او پردۀ شرمخويش بيش از همه مىدريد و سبك و بىمقدار بود» (اصول كافى، ج1، ص 504).
پاسخ نويسنده چنين است: اين سخن احمد بن عبيداللّٰه بن خاقان يكى از وزراى آن روزگار خليفۀ عبّاسى است نه سخن خود كلينى قدس سره ، و بيشترين كارى كه كلينى در اين باب كرده آن است كه اين حديث را به روايت حسين بن محمّد اشعرى و محمّد بن يحيى آورده است.
ترديدى نيست كه ما به هر يك از بنى هاشم يا هر يك از فرزندان و نوادگان ائمه عليهم السلام يا عموزادگان ايشان اعتماد نداريم، زيرا اعتماد با دليل ثابت مىشود نه با خويشى و هر كه اعتماد به او ثابت شود وى را به رسميت خواهيم شناخت و گرنه، نه.
كتاب استوار خداوندى گواهى كامل مىدهد كه پسر نوح منحرف بوده است و در ميان ديگران نابود شد و نزديكى او به پيامبرى اولوالعزم مانع از آن نشد كه حكم بايستۀ او صادر نشود. سخن بر سر فرزندان امامان عليهم السلام است كه ما نه قايل به عصمت آنها هستيم نه همۀ آنها را معتمَد مىدانيم.
جعفر بن امام هادى عليه السلام نيز از كسانى است كه وثوقش نزد ما ثابت نيست، و امّا آنچه احمد بن عبيداللّٰه بن خاقان بدو دربادهگسارى نسبت مىدهد خدا بدان آگاهتر است.