874 - آيةاللّه خويى مىگويد: «حاصل سخن ما آنكه عبداللّه بن عباس شخصيتى والامقام بود كه از اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام دفاع مىكرد، چنانكه علاّمه و ابن داوود نيز گفتهاند» (معجم رجال الحديث ، ج 10، ص 239).
سخنان بزرگان شيعۀ اماميه قدّس سرّهم در ستايش عبداللّه بن عبّاس بسيار است، و همين كه گفته آمد كافى است.
يكى ديگر از مواردى كه نويسنده ادعا مىكند شيعه به امام زين العابدين على بن حسين عليه السلام اهانت كرده روايتى است كه از كلينى نقل مىكند: يزيد بن معاويه از امام مىخواهد بندۀ او باشد و امام عليه السلام راضى مىشود كه بندۀ يزيد باشد و مىفرمايد: «من آنچه را تو مىخواهى پذيرفتم، بندهاى هستم مجبور، اگر خواهى مرا نگاه دار و اگر خواهى بفروش» (روضۀ كافى، ج 8، ص 235).
پاسخ به نويسنده چنين است: سند اين حديث ضعيف است، زيرا در اين سند نام ابو ايّوب يا همان ابو ايّوب خزاز (ابراهيم بن زياد) ديده مىشود كه شخصيتى مجهول است و در كتب رجال، موثّق شناخته نشده است.
با چشمپوشى از سند روايت، حديث تصريح دارد كه يزيد بن معاويه به مدينه وارد شد و قصد رفتن به حج داشت، و اين با نظر مورّخان ناسازگار است كه وى در طول خلافت خود از شام بيرون نرفته و به قصد حج به مدينه نيامده است و اين، حديث مذكور را بهطور كلّى از اعتبار ساقط مىكند.