76را شير مىدهى. پس فاطمه زهرا عليها السلام حسين يا حسن را زاييد و امّفضل از شير فرزندش قُثَم بدو مىداد» (سنن ابن ماجه ، ج 2، ص 1293).
اگر فرض كنيم اين سخن درست باشد كه پيامبر صلى الله عليه و آله انگشت خود را در دهان حسين عليه السلام مىنهاد، راهى نمىمانَد جز آنكه اين كار را از اعجاز و كرامات حسين عليه السلام بدانيم تا گوشت او از رسول خدا صلى الله عليه و آله برويَد و در اين صورتهيچ اشكالى همپيش نخواهد آمد، به ويژه آنكه اهل سنّت روايت مىكنند: «از ميان انگشتان پيامبر صلى الله عليه و آله چندان آب جوشيد كه سپاهى هزار و پانصد نفره را سيراب كرد» (صحيح بخارى ، ج 3، ص 1105).
اگر چنين رويدادى از پيامبر صلى الله عليه و آله روا باشد و بسيار تكرار شود كه ما نيز آن را ناممكن نمىدانيم، پس ديگر چه اشكالى خواهد داشت اگر از ميان انگشتان حضرت صلى الله عليه و آله چندان شير برآيد كه با آن فرزندش حسين عليه السلام را تغذيه كند؟
نويسنده روايت كلينى از امام صادق عليه السلام را ناپسند مىشمرد كه دربارۀ ازدواج عمر با امّ كلثوم، دختر اميرالمؤمنين عليه السلام ، فرموده است:
«آن دختر از ما غصب شد».
نويسنده اين پرسش را مطرح مىكند: آيا ازدواج عمر با امّ كلثوم ازدواجى شرعى بوده يا آن دختر را به زور گرفته است؟
در پاسخ نويسنده بايد گفت: در ازدواج عمر با امّ كلثوم، دختر على عليه السلام ،اختلاف است كه آيا اساساً تحقّق يافته يا نه؟ گروهى اين ازدواج را نفى مىكنند، زيرا اخبار رسيده ناهمگون است و متون اين حديث با يكديگر سخت ناسازگار است. گروهى نيز اين ازدواج را باور دارند.