45امام عليه السلام بدانها باز گردد؛ چنان كه نويسنده مىخواهد براى خواننده ترسيم كند و مدعى شده است كه همراهيان اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگهاى سه گانۀ ايشان همگى شيعۀ [ حقيقى ] امام بودهاند.
اگر بخواهيم سخن نويسنده را بپذيريم، در اين صورت اهلسنّت به نكوهش از شيعيان سزامندترند، زيرا اگر ما فرض كنيم اميرالمؤمنين عليه السلام در كوفه تنها شيعيان را به سبب سستى در جنگ با معاويه مخاطب ساخته، اين پرسش مطرح مىشود كه اگر اهلسنّت در جنگ با معاويه اميرالمؤمنين عليه السلام را همراهى نمىكردهاند كجا بودهاند؟
پاسخ به اين پرسش از سه حالت بيرون نيست: يا همراه اميرالمؤمنين عليه السلام در كوفه بودهاند كه در اين هنگام چونان ديگران نكوهيده خواهند بود، يا همراه معاويه و گروه فتنه گر بودهاند كه در اين حالت نيز وضع آنها بدتر از وضع صحابهاى است كه امام عليه السلام به سبب سستى در جنگ با معاويه نكوهششان كرده، يا از على عليه السلام و معاويه كناره گرفتهاند كه در اينجا نيز به نكوهش سزاوارتر از كسانى هستند كه در جنگهاى سه گانه همراه امام عليه السلام بودهاند، زيرا از وظيفۀ خود در جنگ با گروه فتنه گر چشم پوشيدهاند.
امّا اين ادعاى نويسنده كه شيعيان كشندگان واقعى حسين عليه السلام هستند و امام حسين عليه السلام ايشان را يك بار چنين نفرين مىكند: «خدايا! اگر آنها را تا زمانى زنده داشتى پس جمعشان را پاره پاره كن و بر راههاى گونهگونشان بگردان و هرگز كارگزارانشان را از ايشان خشنود مگردان، چه، آنها ما را خواندند تا ياريمان رسانند، ليك بر ما دست