284شده است.
امّا در بارۀ نوّاب اربعه احمد كاتب هيچ دليلى در نفى نيابت آنها نياورده است، بلكه انكار مىكند دليلى با خود داشته باشد كه معتمد بودن سفيران چهارگانه را اثبات كند. او مىگويد: «بنابر اين ما نمىتوانيم ادّعاى اين نُوّاب را در نيابت از امام مهدى تصديق كنيم و سخن آنها را دليلى بر وجود امام بگيريم، آن هم به استناد ادّعاهاى معجزه يا بهره داشتن از علم غيب، و ما نمىتوانيم ادّعاى آنها را از ادّعاى نايبان دروغينى كه شمار آنها از بيست و چهار تن مىگذرد جدا كنيم».
او گمان مىكند اين سفيران از ادّعاى سفارت بهره مىبرند و از آنجا كه بسيارى ادّعاى سفارت كردهاند پس ناگزير بايد حكم كرد كه همۀ آنها دروغ مىپردازند. او مىگويد: «اگر ما مدّعيان دروغين نيابت را متّهم كنيم كه براى نان خود تنورى دست و پا مىكنند و به گردآورىِ اموال حرص مىورزند و با حكومت عبّاسى آن روزگار پيوند داشتهاند، اين تهمت، متوجّه نوّاب چهارگانهاى نيز مىشود كه از آن حكومت به دور نبودهاند» (تطور الفكر السياسى الشيعى) .
اين سخنى است كه بيهودگى آن بر كسى پوشيده نيست، زيرا او بايد با اين شيوه نبوّت پيامبر ما را نيز انكار كند، زيرا در روزگار ايشان ادّعاى نبوّت شده است و از آنجا كه اين مدّعى از ادّعاى خود بهره مىبرده، پس تهمت، متوّجه همه خواهد شد، و به همين دليل او بايد امامت همۀ ائمّه را بدون استثنا انكار كند.
امّا اتّهام نوّاب اربعه به دروغ و دغلكارى براى فردى همچون