232نقل كرده است، و جز او اين حديث را با سندى آوردهاند كه نام على بن حسين مقرى كوفى و محمّد بن حليم تمار و مخول بن ابراهيم و زيد بن كثير جمحى در اين سند ديده مىشود كه همگى ناشناس هستند و در كتب رجال نامى از آنها ديده نمىشود.
با چشمپوشى از سند اين روايت، مقصود از خيانت در اينجا روى آوردن به فحشا نيست - چنانكه توهّم مىشود - ، زيرا خيانت در برابر امانت است و آن عبارت از اين است كه پولى بناحق گرفته شود و هزينه گردد.
خيانت هر زن بسته به وضع اوست، گاهى با پول است گاهى با جز پول.
ابن حجر عسقلانى در شرح حديث بخارى مىگويد: در عبارت «اگر حوّاء نمىبود، هيچ زنى به همسرش خيانت نمىكرد» اشارتى است به آنچه حواء براى آدم آراست تا از شجرۀ ممنوعه بخورد تا آنكه سرانجام چنين شد. مفهوم خيانت حوّاء در اينجا آن است كه وى آراستگى ابليس براى خود را پذيرفت تا آنكه آن را براى آدم نيز آراست، و چون حوّاء مادر دختران آدم است زنان در زايمان و جنبيدن رگ بدو شباهت دارند. لذا تقريباً هيچ زنى از خيانت رفتارى و گفتارى نسبت به همسرش در امان نيست، ولى مقصود از خيانت در اينجا پرداختن به زنا نيست، هرگز چنين نيست، ولى چون حوّا به شهوتِ نفس در خوردن ميوه درخت ممنوع گراييد و آن را براى آدم آراست، همين [ عمل او ] خيانت به آدم شمرده مىشود، ولى زنانى كه پس از حوّاء زاده شدند خيانت هر يك متناسب با وضع آنها خواهد بود»