222بديشان مفهومى نداشت.
از اين سخن روشن مىشود تخصيص ايشان به پيروى دليل آن است كه تنها آنها در ميان مردم بر دين راست و تابان بودهاند و هر كه با ايشان همسو شود ناگزير بايد با ديگران مخالفت ورزد و هر كه با ديگران موافق باشد لاجرم بايد با ايشان به مخالفت برخيزد، زيرا تنها آنها بر حقّاند.
اين در حالى است كه دو حديث پيشگفته بر اين مفهوم تصريح ندارند كه اهل سنّت دشمنان اهلبيت عليهم السلام و شيعيان ايشاناند، زيرا خردپذير نيست كه سنّيان دوستدار اهلبيت عليهم السلام در شمار دشمنان ايشان شمرده شوند؛ كسانى كه فضائل آنها را مىبينند و بر ايشان درود مىفرستند و از نيكيهايشان چيزى را انكار نمىكنند و شيوۀ خود را مخالف با آنها نمىدانند.
نويسنده ادّعا مىكند امام صادق عليه السلام فرموده است: به خدا سوگند در دست آنها چيزى از حق نمانده جز آنكه رو به قبله مىايستند. مراجعه كنيد به الفصول المهمّه، صفحات 325 و 326.
پاسخ وى آن است كه اين حديث مرسل است و حرّ عاملى آن را در الفصول المهمّه آورده است و نمىتوان بدان استشهاد كرد. حتّى اگر درستىِ اين حديث را هم بپذيريم باز با آنچه اهل سنت در كتب خود روايت مىكنند هماهنگ است و آن اينكه در بين ايشان از روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله تنها نماز مانده است كه در آن هم هر چه خواستهاند پديدآوردهاند. بخارى به نقل از زهرى آورده است كه گفته: بر انس بن