221نويسنده ادّعا مىكند: امام صادق(رض) فرموده است: «به خدا نه شما به چيزى از اعتقادات آنها اعتقاد داريد و نه آنها به چيزى از اعتقادات شما باور دارند، پس با آنها به مخالفت برخيزيد كه آنها از دين راست، هيچ ندارند».
و فرموده است: به خدا قسم كه خداوند براى هيچ كس در پيروى از غير ما خيرى ننهاده است، و هر كس موافق ما باشد مخالف دشمن ماست و هر كس، در گفتار يا كردارى، موافق دشمن ما باشد از ما نيست و ما نيز از او نيستيم.
پاسخ وى آن است كه اين دو حديث سندى ضعيف دارند، زيرا در زنجيرۀ حديث نخست نام على بن ابىحمزه بطائنى ديده مىشود كه از جلوداران كسانى است كه در امام موسى بن جعفر عليه السلام توقّف كرد و حال و وضع او را پيشتر گفتيم. حديث دوم نيز مُرسَل است و راوى آن از امام صادق عليه السلام شناخته نيست.
با ناديده گرفتن سند اين دو حديث بايد گفت: فرقۀ ناجيۀ اين امّت يكى بيش نيست، چنانكه حديث پراكندگى امت به هفتاد و سه فرقه بدان تصريح دارد، و اين همان فرقهاى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در احاديث صحيح از آن خبر داده است و مىفرمايد: «اى مردم! من در ميان شما آن به يادگار نهادم كه تا زمانى كه بدان چنگ زنيد گمراه نمىشويد: كتاب خدا و خاندانم، اهلبيتم». (سنن ترمذى ، ج 5، ص 622؛ سلسلة الاحاديث الصحيحة ، ج 4، ص 356).
اگر همۀ فرقههاى مسلمان با شيوۀ اهل بيت عليهم السلام همسو بودند همگى نجات مىيافتند و ديگر تشويق در پيروى ايشان و چنگ در زدن