211اختيار گيرند و در پنهان بخوانند؟ بهويژه آنكه مىدانيم اين كتابها با نزول قرآن نسخ شدهاند.
پاسخ وى آن است كه چرا نويسنده خود از دليلى پرسش نمىكند كه شمارى از صحابه را واداشته تا در كتب اهل كتاب درنگ كنند و بدان روى آورند، چنانكه دربارۀ عبداللّٰه بن عمرو گفته شد كه وى دو بارْ شتر از كتب اهل كتاب داشت كه در آنها درنگ مىكرد؟
و چرا بر اهل سنت اشكال نمىكند كه كتابهايشان آكنده از روايات عبداللّٰه بن عمرو است كه از كتب اهل كتاب حديث مىگفت - چنانكه پيشتر گفته آمد - ، و روايات كعب احبار كه هر چه از دعا، تفسير و جز آن براى ايشان نقل مىكرد از تورات مىستانْد تا آنجا كه شمارى از صحابه و حتّى برخى از خلفا پرسشهاى خود را از او مىپرسيدند و به سخنان او توجّه مىكردند؟
به هر روى مىتوان انگيزه نگاهدارى اين كتب به دست ائمّه عليهم السلام را در چند نكته خلاصه كرد:
1 - اين كتابها ميراث انبيا بوده و به هيچ وجه صحيح نبود در آنها كوتاهى مىشد تا ناديده گرفته مىشدند، بلكه بايد اين كتب را پاس مىداشتند.
2 - اين كتابها در احتجاج با طرفداران ديگر آيينها سودمند است، چنانكه پيامبر با تورات دربارۀ سنگسار كردن زن و مرد زناكار با يهود احتجاج كرد و چنانكه مسلمانان با مسيحيان به نبوّت پيامبر ما محمّد صلى الله عليه و آله احتجاج مىكنند كه نامش در انجيل آمده است.
3 - دسترسى به اين كتابها گاهى در حكم ميان يهود و مسيحيانى كه