195«تاكنون تنها دو حرف آن بيرون آمده است».
اين در حالى است كه صحيفۀ مذكور را اهلسنّت با اسناد صحيح ذكر كردهاند. ابراهيم تيمى از پدرش نقل مىكند كه گفته است: «على بر منبرى از آجر براى ما خطبه خواند و بر ميان، شمشيرى داشت كه بر آن صحيفهاى آويخته بود. پس فرمود: به خدا سوگند نزد ما كتابى خوانده نمىشود مگر كتاب خدا و آنچه در اين صحيفه است. پس آن را گشود و در آن دندانهاى شتر بود و در آن آمده بود: مدينه از عير فلان جا حَرَم است، و هر كه در آن حادثهاى (بدعت يا قتل) پديد آورَد نفرين خدا و همۀ فرشتگان و مردم بر او باد و خداى از چنين كسى نه توبهاى پذيرد نه فديهاى» (صحيح بخارى ، ج 4، ص 2278).
بعيد نيست كه اين صحيفه حاوى قواعدى كلّى باشد كه در حديث از آن چنين تعبير شده است: «حروفى كه از هر حرف آن هزار حرف گشوده مىشود»، و شايد مقصود از دو حرفى كه تاكنون بيرون آمده دو قاعدۀ «مسلمان در برابر كافر كشته نمىشود» و «هر كه بدون اجازۀ طرفدارانش كار گروهى را بر عهده گيرد» باشد، زيرا از اين دو، مسائل بسيار زيادى منشعب مىشود.
امّا از دليلى كه امام عليه السلام به سبب آن ماندۀ صحيفه را، جز اندكى از آن، پنهان داشت آگاهى نداريم، زيرا امام به تكليف خود آگاهتر است و به مردم روزگارش داناتر، و در صورت درست بودن آن، ما تكليفى نداريم، با در نظر گرفتن اينكه بر پايۀ ظاهر احاديث اهلسنّت، امام عليه السلام پارهاى از آن را آشكار كرده نه همۀ آن را، و بر اين اساس همين اشكال بر خود آنها وارد مىشود، بلكه وارد شدن اين اشكال بر ايشان اولٰى