194مفهوم درونه و تبار قبيله حمل كرد، همچون بنى هاشم و بنى اميه يا آنچه تيره، شامل آن مىشود، مثل بنى عبّاس و اين به قرينۀ شمار قبايل است و درونهها و تبارها و تيرههاى قبايل بسيار زياد هستند، و بدين سان ديگر بعيد نيست كه شصت قبيله از عرب سهمى از اسلام نداشته باشند.
آنگاه نويسنده از صحيفه ذؤابة السيف ياد مىكند و از بحارالانوار، جلد 26، صفحۀ 56 روايتى را مىآورد كه ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه مىفرمايد: بر قبضۀ شمشير پيامبر خدا صلى الله عليه و آله صحيفهاى كوچك بود كه در آن حروفى ديده مىشد كه از هر حرف هزار حرف گشوده مىشد. ابو بصير مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمود: تاكنون تنها دو حرف آن بيرون آمده است.
نويسنده اعتراض مىكند كه آيا نبايد حروف ديگر نيز بيرون آيد تا شيعۀ اهلبيت از آن بهره برند؟ يا تا ظهور حضرت قائم همچنان پنهان خواهد ماند؟
پاسخ به نويسنده چنين است كه اين روايت نيز سندى ضعيف دارد، زيرا از جمله راويان آن على بن حمزه يا همان بطائنى است كه جلودار واقفيه شمرده مىشود، او كه امامت سرور ما امام رضا عليه السلام را انكار كرد.
راوى ديگر آن قاسم بن محمّد جوهرى است كه در كتب رجال توثيق نشده است.
با ناديده گرفتن سند اين روايت، چنين پيداست كه اين حديث از نگاه نويسنده تنها از يك نظر محلّ اشكال است و آن اين سخن كه: