178وگرنه بايد مراحل تحوّل خمس را شش مرحله مىدانست نه پنج مرحله.
اگر خمس از حقوق امام منتظَر عليه السلام باشد پس ناگزير بايد آن را به نمايندگان و كسانى پرداخت كه در زمان غيبت قائم مقام اويند و ايشان كسى نيستند مگر فقهاى امين، وگرنه مكلّف كردن شيعه به پرداخت خمس تكليفى نشدنى بود، زيرا دادن آن به امام عليه السلام محال بود و پرداخت آن هم كه به نائبش جايز نبود و واجب هم كه همچنان به قوّت خود باقى مىمانْد.
دربارۀ پرداخت خمس به سادات ارجمند پيشتر توضيح داديم كه نيمى از خمس به آنها تعلّق مىگيرد، زيرا در اينباره آيۀ مباركه و اخبار بسيارى رسيده كه تصريح بر آن دارند، امّا دربارۀ پرداخت خمس به مجتهدان و فقها سخنانى را كه بايد گفتيم و شما مىتوانيد بدانها مراجعه كنيد. از جمله كسانى كه قائل به پرداخت خمس به مجتهد تا اندكى پس از غيبت هستند ابو صلاح حلبى و قاضى ابن براج هستند كه هر دو از علماى بزرگ اماميه مىباشند و همين، مبطل ادعاى نويسنده در اين است كه مرحلۀ نخست - همان اعتقاد به اينكه خمس، حق امام عليه السلام است نه سادات و مجتهدان - يكى دو قرن به طول انجاميد.
نويسنده مرحلۀ دومِ تحوّل در خمس را چنين پنداشته كه علما گفتهاند بايد خمس را كنار گذاشت مشروط بر آنكه در زمين دفن كنند تا امام مهدى ظهور كند.
پاسخ او اين است كه اعتقاد به دفن كردن خمس در ميان اقوال