150كه از على بن مهزيار نقل شده كه گفته است: «در نامهاى از امام باقر عليه السلام خواندم كه مردى نزد ايشان آمد و از ايشان خواست تا او را در خوردن و آشاميدن از حقّ خمس، حلال دارد. امام عليه السلام با خط خود نوشت: هر كه از دادن حق من ناتوان باشد از پرداخت آن معاف است» (من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 23).
پاسخ نويسنده چنين است كه اين روايت نيز بر وجوب پرداخت خمس از سوى شيعيان دلالت دارد، وگرنه مفهومى ندارد كه مردى بيايد و از امام عليه السلام بخواهد كه او را در خوراك و نوشاكش كه از بدهىِ خمس اوست حلال دارد، در حالى كه پرداخت خمس بر او واجب نبوده باشد، چنانكه در آن صورت وجهى براى حلال داشتن آن نيز وجود نخواهد داشت. بگذريم كه امام عليه السلام وجوب خمس را از آن مرد منتفى نمىداند و تنها آن را به مقدارى بر شيعۀ نيازمند مىبخشد تا بتواند نياز شديدش را برآورَد، و اين چنانكه گفته آمد، بر امام عليه السلام جايز است، زيرا امام مىتواند همه يا بخشى از حقوق خود را بر هر كه بخواهد و هر گونه كه بخواهد ببخشايد، ولى در اين حديث دلالتى به چشم نمىخورَد كه همۀ خمس بر همۀ شيعيان و در هر روزگارى، حتّى با وجود نداشتن نياز، بخشيده شود، و حتّى در اين روايت دلالتى ديده نمىشود كه امام عليه السلام آن مرد را در آنچه از خمس مىخورد و مىآشامد حلال گردانده باشد، چنانكه در آن نكتهاى ديده نمىشود كه اين مرد را نيازمند معرفى كند.
روايت هشتم كه نويسنده بدان استشهاد مىكند روايتى است كه در