23دو معنى فرق نمىگذارند. ذهبى در «ميزان الاعتدال» و «سير اعلام النبلا» بيش از همه اين اصطلاح را به كار مىبرد و بعضى از تابعين و راويان حديث را به «تشيّع» نسبت مىدهد و با اين وصف، مىخواهد به ضعف آنان اشاره كند. ابو عبداللّٰه حاكم نيشابورى مثل معتزليان بغداد به تشيع نسبت داده شده است و مقصود آن است كه اينان، على عليه السلام را بر ساير خلفا برترى مىدهند، نه آنكه آن حضرت امامى باشد كه خلافتش مورد نصّ است.
3 . كسى كه از على عليه السلام و فرزندان او پيروى مىكند، به اعتبار اين كه آنان جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله و پيشوايان مردم پس از اويند و آن حضرت ايشان را به فرمان خدا براى اين مقام نصب كرده و نامها و ويژگىهاى آنان را ياد كرده است. در اينجا شيعه به اين معنى است و مشهور بوده كه على عليه السلام وصىّ است و اين از لقبهاى او گشته و شاعران در قصيدههايشان با همين عنوان از او ياد كردهاند. 1
امام على عليه السلام در برخى خطبههايش بر اين معنى تأكيد فرموده است، از جمله : «از اين امّت هيچ كس با آل محمّد صلى الله عليه و آله مقايسه نمىشود و آنان كه نعمت آل محمد صلى الله عليه و آله بر آنان جارى شده، هرگز با آنان برابر نيستند. آنان پايۀ دين وستون يقيناند.
ويژگىهاى حق ولايت براى آنان است و وصايت و وراثت در اين خاندان است...». 2
فشردۀ سخن اينكه اين لفظ، شامل هر كس مىشود كه به رهبرى امّت از سوى على عليه السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله معتقد باشد و اينكه او جانشين پيامبر در همۀ امورى است كه به او مربوط است، جز پيامبرى و نزول وحى. همۀ اينها بر اساس تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله است.
بنابراين پايۀ اصلى تشيّع، اعتقاد به وصايت و رهبرى با همۀ شؤون آن براى امام عليه السلام است.