343 - همچنين، در صفحۀ 301 از «رسالۀ ناصريه» مىنويسد:
«سلطان ايران مروّج مذهب و آيين است نه تارك ناموس ملت و دين و اولياى دولت ايران يكرنگ و صداقت شعارند، نه هوسپيشه و غدار و...».
4 - در كتاب «سلطانيه»، صفحۀ 3 (چاپ دوم، مدرسۀ ابراهيميۀ كرمان) خطاب به «ناصرالدين شاه قاجار» مىنويسد:
«سلطان سلاطين جهان و خاقان خواقين زمان، مالك داد و كرم و مجد و شأن و صاحب عزم و همم فضل و احسان، اصحاب غوايت و ضلالت و طغيان، آسمان فخامت و شهريارى، آفتاب شهامت و كامكارى، منبع بينش و كياست و جامع انواع رياست و سياست، السلطان بن السلطان بن السلطان والخاقان بن الخاقان بن الخاقان، شاهنشاه اسلامپناه، ابوالمظفر اعلى حضرت ناصرالدين شاه غازى - اداماللّٰه ايام سلطنته و شيّد بنيان مملكته مادامت السنة واضحة المنار و الملة لايحة الاثار - كه از آغاز سلطنت تا حال پيوسته در پنهان و آشكار، اعوان دين مبين را بر سر تأييدند و مبانى اسلام و آئين را از پى تشييد. در اين اوقات خجسته ساعات از بعضى امناى دولت بهيّه و معتمدان سلطنت عليه حسبالإشارۀ اعلىحضرت شهريارى - خلّداللّٰه ملكه و سلطانه و رفع رايات عزّه و أفاض عليه برّه و احسانه و أكمد أعدائه بتشييد مبانى دولته و اقناهم عن بسيط الأرض بسيف سلطنته - ملاطفتنامهاى رسيد كه پس از اظهار مراحم بيكران و مكارم بىپايان اين خادم دولت اسلام و دعاگوى ملت سادات انام عليهم السلام را به اشارۀ اعلىحضرت پادشاه ظلاللّٰه روحنا فداه، امر فرموده بودند كه بهطور اختصار كتابى تصنيف نمايم در اثبات نبوت خاصه...».
مآخذ شيخى متفقالقولند كه شيخ احمد نسبت به اجابت دعوت فتحعليشاه، ضمن اظهار اكراه، تصميم گرفت كه ترك دارالعباده يزد، كند از طريق شيراز عازم وطن اصلى خود، عتبات عاليات شود.
مردم دارالعباده يزد، چون از تصميم شيخ آگاهى يافتند در صدد امتناع برآمدند و به گفتۀ شيخ عبداللّٰه: پس از مذاكره با اشراف و اعيان يزد، شيخ احمد ابراز داشت كه: «اگر در پاسخ نامۀ فتحعليشاه عذرى آورم، خود خواهد آمد و مفاسد مترتبه واقع شود. و اگر